در دنیای امروز سرعت شکلگیری انواع استارتاپها زیاد شده و در عین حال، سرعت از هم پاشیدن آنها هم بیشتر شده است. مثلا در ۱۰ سال گذشته، رشد کارآفرینی در پاکستان، افزایش قابلتوجهی داشته و بر اساس آمار بانک جهانی، در حال حاضر رتبه ۱۰۸ را بین ۱۹۰ اقتصاد جهان، بهخود اختصاص داده است. اما بر اساس گزارشی از موسسه کارآفرینی دیجیتال پاکستان، هر ساله از بین ۳۰۰ استارتاپی که در حوزه دیجیتال تشکیل میشوند، تنها پنج استارتاپ میتوانند خود را سرپا نگه دارند و به راهشان ادامه دهند. ما در این مطلب استارتاپت، پنج دلیل شکست استارتاپ ها را معرفی میکنیم.
۱. عدم پرورش ایدهها
عدم پردازش و پرورش ایدهها میتواند دلیل شکست استارتاپ ها باشد. شاید بسیاری از ایدهها در نگاه اول، بسیار کاربردی و هیجانانگیز بهنظر بیایند اما با مرور زمان، نداشتن تجربه کافی و پشتوانه قوی، باعث از دست رفتن جذابیت اولیه آنها میشود. میز بدون پایه، دوربین پرنده و بسیاری از این ایدهها که روزانه به ذهن هزاران نفر میرسند و در ادامه اثری از آنها باقی نمیماند.

میتوان گفت شاید تمام ایدهها تا حدی مناسب و درخور توجه باشند اما آنچه بینشان تفاوت ایجاد میکند؛ تفکر و تمرکز زیاد روی آنها و همچنین عکسالعمل بهموقع برای اجراییکردنشان است. پول و سرمایه، تنها عناصر موردنیاز برای پرورش یک ایده خوب نیستند بلکه تفکر عمیق روی کاری که میخواهید انجام دهید، از نمونههای اولیه آن گرفته تا بزرگترین مقیاسی که میتوانید برایش درنظر بگیرید؛ رمز موفقیت شما در این مسیر خواهد بود.
همانطور که میدانید شروع یک کار جدید، با سختیهای زیادی همراه است. شاید تصور میکنید که با این اوضاع، فکرکردن روی ایدهای که دارید، شما را به جایی نمیرساند و برای آنکه از قافله عقب نمانید؛ باید سریعا دستبهکار شوید و کورکورانه پیش بروید. اما این عقیده، خطری بزرگی پیش روی استارتاپتان قرار میدهد؛ پس گوشهای آرام گرفته و با تفکر و تعقل، ایدهای که در ذهن دارید را بپرورانید. گاهیاوقات تمام چیزهایی که برای شروع کار نیاز دارید در دسترستان هستند و فقط باید با کمی توجه و مدیریت مناسب، آنها را بیابید و بهخوبی در راه رسیده به هدف، از وجودشان بهره ببرید.
طیکردن این فرآیند، به تفکر و مشورت زیادی نیاز دارد. فرآیندی که شامل تعریف دقیق مدل کسبوکار، اهداف استراتژیک و درنهایت محصول موردنظر شما است.
برای اینکه کارآفرین موفقی باشید، باید هوش کارآفرینیتان را پرورش دهید و از آن استفاده کنید. شاید همین حالا ایدهای خارقالعاده دارید اما اگر نتوانید این ایده را از طریق یافتن راههای هوشمندانه، تعریف مسیر و منابعی که احتیاج دارید، بهخوبی پرورش دهید؛ متاسفانه تضمینی برای موفقیت و بهثمررسیدن آن وجود نخواهد داشت.
۲. استفاده از بیان نامناسب
مساله دیگر، استفاده از بیان نامناسب است. اگر مجبور هستید که چیزی را ۱۰ بار توضیح دهید؛ پس بهصورت خودکار، شانس موفقیت خود را در آن مورد، تقسیم بر ۱۰ کردهاید. اگر علاوهبر بیان شفاهی، در پیامها، استراتژیهای ارتباطی و حتی هویت برندتان هم با این مشکلی روبرو هستید، یعنی از شیوه بیان نامناسبی برای برقراری ارتباط با مخاطبان خاص استفاده میکنید. باید بدانید که ادامه این روند، آسیبهای بیشتری را به شما و کسبوکاری که راهاندازی کردهاید، وارد میآورید؛ زیرا مشتریانتان را گیج میکنید. متاسفانه این مشکل تازهای در صنعت تبلیغات و بازاریابی نیست و سالانه میلیونها نفر صرفا به همین دلیل، در کسب و کارشان متحمل ضرر میشوند.
بازاریابی که بازار هدف خود و شیوه صحیح ارتباط با آن را نشناسد، درواقع بهصورت ناخودآگاه درحال خرابکردن پلهای ارتباطی بین کسبوکار موردنظر و مشتریان بالقوه آن است. این نکته، تمام فعالیتهای بازاریابی ازجمله وبسایت، بروشور، نام تجاری و حتی نام دامنهای که برای سایت انتخاب میکنید را شامل میشود. شما باید ایده خود را در بطن پیامهایی که ارسال میکنید بهخوبی جا دهید تا در ذهن مخاطبانتان بنشیند. اما استفاده از شیوه بیان و لفظ نامناسب، تمام تلاشهای شما در این زمینه را بیثمر خواهد کرد.
استفاده از یک استراتژی زبانی مناسب و نامگذاری صحیح میتواند ایده پسپرده یک استارتاپ را بهخوبی انتقال دهد که البته کار آسانی هم نیست. هرچقدر ایده شما خلاقانه و منحصربهفرد باشد؛ به همان نسبت کار شما برای انتقال آن در قالب پیامهای ارتباطاتی، دشوارتر است.
۳. بهانهجویی

بهانهگیری و نپذیرفتن قواعد بازی هم میتواند دلیل شکست استارتاپ ها و کسبوکارها باشد. عضویت در یک تیم استارتاپی، جذاب است و تا حدودی شبیه یک رقابت بینالمللی در حوزه تجارت است. شما باید بازی را ببرید، مثل هر بازی دیگری که در این دنیا وجود دارد اما در اینجا باید از یک نکته مهم دوری کنید. زمانیکه بازی طبق طرح و برنامه شما پیش نمیرود، از شرایط گله نکنید زیرا این صرفا راهی برای فرار از اعتراف به عدم دوراندیشی و درک شرایط است.
حتما شما هم با کارآفرینانی که مدام از کمبود بودجه، نبود شریک قابلاعتماد، پیدانکردن تیم مناسب، مشتریان و دهها مساله دیگر، شکایت میکنند؛ روبهرو شدهاید. اما درواقع تمام این بهانهها، قبل از شروع کار در دنیای تجارت، قابلپیشبینی بودند و باید از قبل برایشان چارهای میاندیشید. پس نباید این عوامل را بهعنوان توجیهی برای شکست معرفی کرد.
به خطاها و اشتباهاتتان بهعنوان بخشی از فرآیند یادگیری نگاه کنید و از آنها درس بگیرید. در ادامه راهتان از تجربیات بهدست آمده از هر شکست، استفاده کنید تا قویتر شوید.
یادتان باشد که سوال اصلی بازی که شما وارد آن شدید، این است که بازیگرانش چقدر در بهینهسازی مهارتهایشان تبحر دارند و میتوانند از این ویژگی برای پیشرفت کسبوکارشان استفاده کنند. درواقع استراتژی گلهمندی از عوامل و شرایط موجود، شما را از مسیر صحیح دور میکند.
۴. عدم تمرکز بر یک حوزه خاص
دیگر دلیل شکست استارتاپ ها عدم تمرکز روی یک حوزه خاص است. شاید اصطلاح همهکاره و هیچکاره را شنیده باشید. این اصطلاح به افرادی اشاره دارد که میتوانند کارهای مختلفی انجام دهند اما لزوما این بهمعنی شایستهبودن آنها تمامی این کارها نیست.
هر شخص که وارد دنیای استارتاپ یا کارآفرینی میشود، باید بداند که در این وادی، قوانین نانوشتهای وجود دارند که نباید زیرپا گذاشته شوند. یکی از این قوانین، سپردن کارها به افرادمتخصص است.
بیایید نگاه مختصری به آنچه باید اکثر استارتاپها در دنیای تجارت انجام دهند، بیندازیم.
انتخاب قیمت مطابق با مشتریان، شناسایی و هدف قراردادن نیازهای مشتریان، اضافهکردن نیازها به چرخه تولید، تولید با بالاترین کیفیت و مطابق با طراحیهای انجام شده، طراحی متناسب با مالکیت معنوی و مواردی از این قبیل. تمام اینها در نهایت به نتایجی منجر میشود که تیم استارتاپی شما میتوانید از آن بهعنوان دارایی و هویت برند خود یاد کند. اما آیا تمام این کارها در حوزه تواناییهای یک فرد است؟
امروزه بهخوبی ثابت شده، بهجای اینکه در تمام زمینهها دستی بر آتش داشته باشید؛ بهتر است در حوزههای کمی خبره و بهاصطلاح استادکار باشید. قرار نیست استارتاپی که راهاندازی میکنید، در تمام زمینهها حرفی برای گفتن داشته باشد.
شما باید روی حوزه تخصصی خودتان تمرکز کنید و مادامی که در این حوزه به پیشرفت میکنید، لازم نیست نگران چیز دیگری باشید. این یکی از مهمترین دلایلی است که موجب شکست استارتاپ ها و از هم پاشیدن آنها میشود. پس محدوده و حوزه تواناییهای خود را بشناسید و شایستگیهای خودتان را در آن بهمعرض نمایش بگذارید.
۵. عدم تشخیص دوست از دشمن
استارتاپ هایی که فقط بهدنبال تایید توسط دیگران هستند، هرگز آینده روشنی ندارند. ایدهها متنوع هستند اما فقط افراد قوی و بااراده میتوانند آنها را به یک حقیقت قابللمس تبدیل کنند و این مهمترین دلیل شکست استارتاپ ها است. شما برای تحقق ایدههایتان سفر درازی در پیش دارید و در طول این سفر، با دوستان و دشمنان روبهرو خواهید شد. افرادی که میتوانند مانع برای پیشرفتتان شوند یا بالعکس، باعث سرعت شما در طیکردن مسیر موفقیت باشند و این وضعیتی است که دیر یا زود با آن روبهرو میشوید.

کارآفرینان حرفهای، هنگام اجرای ایدههای خود احساسات را کنار میگذارند و با مسائل، بهطور منطقی برخورد میکنند. در مطالعهای که روی ۱۰۰ نفر از بهترین کارآفرینان صورت گرفت، مشخص شد که آنها هرگز ایدههایشان را بهدلیل عدم استقبال قرار اطرافیان یا حتی عدم پذیرش اولیه از سوی بازار، رها نکردند و به کارشان ادامه دادند.
در اغلب اوقات، ایدههایی که خیلی زود محبوب و فراگیر میشوند، به همان سرعت هم رو به فراموشی میروند. بههمیندلیل، دنبالکردن هدف و تلاش در جهت پیداکردن راهی برای به ثمر نشاندن این ایدهها، بسیار مهم است. همچنین کارآفرینان باید قدرت رهبریشان را از طریق رشد شخصی و ایجاد تعهد در خود، افزایش دهند.
اگر بتوانید تمام عواملی که دلیل شکست استارتاپ ها هستند را تحت کنترل خود درآورید، میتوانید به موفقیت استارتاپ و کسبوکاری که راه انداختهاید، امیدوار باشید.