توماس ادیسون (Thomas Edison) طی دوره کاری خود، ۱۰۹۳ اختراع ثبتشده داشت. اما گزارشها حاکی است که او بهدلیل عدم خلاقیت، از دو شغل اول خود اخراج شد! به نظر شما دلیل آن چیست؟ آیا رابطه استرس و خلاقیت در اخراج توماس ادیسون تاثیر داشته است؟ بیایید باهم به این سوال پاسخ دهیم.
شاید به عقیده عموم، دلیل عدم خلاقیت توماس ادیسون این باشد که خلاقیت، هم به تحریک و هم به فضایی برای شکوفایی نیاز دارد. احتمالا این مکانهای کاری، کسلکننده یا بیش از حد استرسزا بودند و مانع از شکوفایی خلاقیت ادیسون شدند.
اما شاید هم اینطور نباشد. استرس و خلاقیت، همیشه نقضکننده یکدیگر نیستند. در واقع، یک کارمند با استرس زیاد و چندین مسئولیت، میتواند خلاقانهترین فرد در یک اداره باشد؛ پس همیشه رابطه استرس و خلاقیت بهگونهای نیست که ما فکر میکنیم. در این مطلب از استارتاپت همراه ما باشید تا به شما بگوییم که استرس و خلاقیت چه رابطهای باهم دارند.
رابطه استرس و خلاقیت چیست؟
رابطه استرس و خلاقیت یک رابطه سمی نیست. در حقیقت، میزان اندکی استرس (مانند انجام همزمان چند پروژه با مهلت کم)، به احتمال زیاد بهترین ایدهها را تولید میکنند؛ زیرا آنها الهامبخش ذهن شما در جهت اهداف خاصی هستند.
در این مطلب سه نوع مختلف از استرس و ارتباط آنها با خلاقیت بیان شده است. همچنین در این باره صحبت میکنیم که چگونه حرفه شما میتواند با ترکیب نوع و میزان مناسبی از استرس، در آستانه خلاقترین کارهایی قرار گیرد که تاکنون انجام دادهاید.
۱. استرس «تغییر وظیفه»
در یک مطالعه رفتاری که اخیرا توسط دانشکده بازرگانی کلمبیا انجام شده است، محققین، شرکتکنندگانی داشتند که با استفاده از یکی از سه شیوه کار، مشغول ایجاد طوفان فکری خلاق برای پروژههای متعدد بودند. برخی میتوانستند هر زمانکه بخواهند پروژهها را تغییر دهند، برخی دیگر تمرکز خود را به دو بخش تقسیم میکردند و گروه سوم بهطور مداوم، در یک بازه زمانی مشخص به پروژه دیگری تغییر جهت میدادند.
در این میان، اصلیترین تیم، گروه سوم یا همان گروه «تغییر وظیفه» معروف بود که بسیار سریع، فرآیند فکری را قبل از برخورد به مانع، تغییر میداد.
غالبا زمانیکه میخواهیم مشکلاتی را حل کنیم که به خلاقیت نیاز دارند؛ بدون درک آن، به بنبست میرسیم.
تحقیق در دانشکده بازرگانی کلمبیا
برگشت به جلو و عقب بین دو کار، بهصورت منظم و در یک فاصله زمانی مشخص، تفکر شما را مجددا تنظیم میکند و شما میتوانید از زوایای جدیدی به هر کار نزدیک شوید.
تغییر مکرر سرعت کار، شما را مجبور میکند تا با مراجعه مجدد، نظر خود را درمورد هر کاری تغییر دهید. این سبک کار، باعث ایجاد خلاقیت بیشتر میشود و از «تفکر سفتوسخت» که هنگام تمرکز بیش از حد بر یک پروژه ایجاد میشود، جلوگیری میکند. شما میدانید که این حالت چگونه است: نوشتن، طراحی، تجزیهوتحلیل یا فکر کردن درباره یک موضوع بسیار سخت که شما را از آن موضوع خسته میکند.
تغییر موضوع، به نگرش شما نسبت به کاری که بر عهده دارید، تازگی میدهد و این مشکل قدیمی را برطرف میکند. بهعبارت دیگر، خلاقیت توماس ادیسون بهاحتمال زیاد با فهرست میزان اختراعات او ارتباط مستقیمی دارد.
کجا آن را پیدا کنید؟
طراحی گرافیک و تولید فیلم (بهخصوص در تنظیمات سازمانی)، به حجم کار وابسته هستند. کانال فوقالعاده یوتیوب به یک جریان ثابت از محتوا نیاز دارد. با این حال، تنها به اندازهای جذاب خواهید بود که پهنای باند شما اجازه دهد؛ درست است؟
خیر، اشتباه است. تغییر وظایف میگوید که حجم کاری متنوع میتواند شما را موثرتر و کارآمدتر کند. درمورد آن فکر کنید: هرچه محتوای خلاقانهتری در صفحه خود داشته باشید، بوم ذهنی شما گستردهتر میشود و برای الهامگرفتن بهمنظور برگشت به عقب و جلو بین هر طرح یا ویدیویی که روی آن کار میکنید؛ فرصتهای بیشتری خواهید داشت.
۲. استرس «معنیدار»
اخیرا، دو روانشناس چینی مطالبی را درمورد عوامل استرسزای شغلی و تاثیر آنها بر خلاقیت بیش از ۲۸۰ کارمند در مشاغل مختلف، منتشر کردند. در واقع آنها هم روی رابطه استرس و خلاقیت کار کردهاند و دریافتند که تمام استرسها مانع از ایدههای خوب نمیشوند. عوامل استرسزا که بهعنوان اهداف سازنده و چالشبرانگیز در اهداف و توسعه کارکنان دیده میشدند، ارتباط مستقیمی با خلق ایده داشتند.
از طرف دیگر، استرسی که مانع رسیدن به اهداف محسوب میشد، برعکس عمل میکرد. چه چیزی باعث ایجاد این تفاوت شده است؟ اولین عامل استرسزا برای یک کارمند، معنی دار است و این یک استرس دیگر است که میتواند ما را خلاقتر کند.
ترزا آمابیل (Teresa Amabile)، استاد دانشکده بازرگانی هاروارد، این ایده را در کتاب خود «اصل پیشرفت» توضیح میدهد.
در مکانهایی که با یک وضعیت ناراحتکننده مواجه میشوید، چهار حالت استرس وجود دارد:
۱. «روی تردمیل»: کار شما پرفشار اما کماهمیت است.
۲. «روی حالت خودکار»: کار شما کمفشار و کماهمیت است.
۳. «در سفر اکتشافی»: کار شما کمفشار اما پراهمیت است.
۴. «در ماموریت»: کار شما پرفشار و پراهمیت است.
ترزا آمابیل
در تصویر زیر، ماتریکسی از این مفهوم توسط مشاور بازاریابی کیم تاسو (Kim Tasso) ارائه شده است:

هر دو حالت «روی یک تردمیل» و «روی حالت خودکار» محیطهای کاری بسیار تکراری هستند؛ بنابراین جذابیت کمتری داشته و به خلاقیت کمی نیاز دارند. با این حال، دو وضعیت «در سفر اکتشافی» و «در ماموریت»، هدفمندتر هستند و برای شما معنیدارتر خواهند بود. به گفته آمابیل، این معنی دقیقا همان چیزی است که خلاقیت را ایجاد میکند.
وقتی افراد به اهدافی میرسند که آنها را معنیدار میدانند، احساس خوبی دارند و خودکارآمدی مثبتشان را رشد میدهند. بهاین ترتیب، برای مقابله با کار بعدی حتی بیشتر فعال هستند و شتاب میگیرند.
ترزا آمابیل
رابطه استرس و خلاقیت در اینجا، به این امر بستگی دارد که شما در هر زمان معین، استرس را چگونه درک میکنید و آیا به هدفی مرتبط است که آن را معنیدار میدانید؟ آیا استرس، شما را بهسمت تحقق این هدف سوق میدهد؟ اگر چنین باشد؛ میزان کم استرس، ممکن است به شما کمک کند تا خلاق باشید و باعث پیشرفت شغلیتان شوید.
کجا آن را پیدا کنید؟
بازاریابها هیچ کار عجیبی نمیکنند که یک پایان خاصی داشته باشد. استراتژی سئو، مدیریت شبکههای اجتماعی و بهینهسازی تبدیل، برخی از پروژههای باارزشی هستند که به این کار میپردازند، زیرا آنها معمولاًبا یک هدف معنیدار ارتباط دارند.
داشتن معیارهای هدفدار و زنجیرشده به پای شما، ممکن است راحتترین کار نباشد اما آنها شکل مثبتی از استرس هستند که در واقع میتوانند الهامبخش برخی از خلاقترین رویکردهای حل مسئله در طول دوره کاری شما باشند.
۳. استرس «موعد مقرر»
شاید متداولترین عامل استرسزای کاری در بین تمام موارد، محدودیتهای زمانی است که مایه رنج هر فردی میشود که به انجام کاری میپردازد. اما همانطور که در دو مورد فوق اثبات شد، میزان خاصی از فشار برای پیشبرد یک کار خلاقانه مهم است.
برای این عامل استرسزای سوم، بگذارید به مطالعه موردی آمابیل از تیمهای خلاق هفت شرکت در سه صنعت، میپردازیم که به تفصیل در کتاب «اصل پیشرفت» آمده است. او دریافت، گرچه مهلتهای سفتوسخت مانع خلاقیت میشوند اما مهلتهای میانه، اینطور نبودند. البته وضعیت سوم (مهلتهای متوسط) بهترین ایدهها را ایجاد کرد.
اولین وضعیت، مهلت سخت و فشردهای را برای افرادی ایجاد کرد که مشغول انجام کارهای پرفشار و کماهمیت «روی تردمیل» بودند. تلاشهای کارمندان بهسادگی تاثیرگذار نبود، زیرا معنی و مفهوم کافی در کار نمیدیدند که به فکر خلاقیت باشند. این کارمندان، با بحرانها و وظایف تکموردی روبهرو بودند که آنها را مشغول نگه میداشت؛ اما حتی نزدیک به اتمام پروژه اصلی خود نبودند.
مهلتهای میانه به ضرر تفکر خلاق هم بود؛ بهویژه اگر به افراد اجازه میدادند که به تیمهای بزرگ پروژه تبدیل شوند، برای کمک به دیگران دچار ضعف شوند یا مدت طولانی همان وظیفه را انجام دهند (بهخاطر داشته باشید «تغییر وظیفه»؟).
این مورد ما را به یافته اصلی آمابیل سوق میدهد: کارمندانی که مهلت کم و متوسطی داشتند (گزینه وسط بین «سفتوسخت» و «میانه»)، بیشترین خلاقیت را در هر سازمان نشان میدادند و بعد از آن افرادی بودند که تحت مهلت سخت و فشرده کار میکردند. ممکن است که استرس، یک مهلت معین هیجانانگیز نباشد؛ اما یک محیط حساس به زمان میتواند تمرکز موردنظر را به کار شما ببخشد و به شما کمک کند تا حواسپرتیهایی که میتوانند از رشته افکار الهام گرفته باشند را از بین ببرد.
اگر مردم و شرکتها احساس کنند که مهلت واقعی دارند، آن را درک میکنند و درگیر آن میشوند.
ترزا آمابیل
آنها اهمیت کارهایی که انجام میدهند و اهمیت انجام سریع آن را درک میکنند و اگر از آنها محافظت شود تا بتوانند تمرکز کنند، احتمالا خیلی خلاقتر خواهند بود.
کجا آن را پیدا کنید؟
معدود بازاریابانی از گرفتاری یک مهلت مقرر، مانند افراد مشغول به تولید محتوا اطلاع دارند؛ اما شما از قبل میدانید که در اینجا چه میخواهم بگویم: وبلاگنویسان به مهلت نیاز دارند. یک مهلت فشرده، ممکن است باعث پایینآمدن کیفیت کار شود اما سهمیه هفتگی یا ماهانه شما، آن چیزی است که شما را صادق میکند و محتوای شما را متمرکز بر نیاز مخاطبین نگه میدارد.
اجازه ندهید مقاله استرسزا، شما را تحت فشار قرار دهد. رابطه استرس و خلاقیت پیچیده است و هریک از این عوامل استرسزا در حد زیاد، میتوانند خلاقیت را تخریب کنند. فشار بیش از حد، کارهای بیش از حد بهطور همزمان و وظایفی با تغییر موضع بسیار کوتاهمدت، محصول نهایی را زمینگیر میکنند. بهخاطر داشته باشید، همانطور که به وقفهها احتیاج دارید؛ آنها به همان اندازه الزامات پروژه، مفید هستند.