رضایت شغلی مهمترین اصل برای موفقیت در کسب و کار است اما افراد بسیاری نسبت به برخی از ابعاد شغلی خود، احساس رضایت نمیکنند. بههمیندلیل میتوان گفت که نارضایتی شغلی، یک تجربه رایج بین تمام انسانها است اما رایجبودن آن نمیتواند از میزان اهمیتش بکاهد.
یک فرد معمولی، مدت زیادی از روز خود را در محل کار میگذراند و اگر از کارش رضایت نداشته باشد، نمیتواند به اندازه کافی از زندگی لذت ببرد. پس اگر احساس خوبی نسبت به شغلتان ندارید، لازم نیست که با این احساس مدارا کنید یا آن را نادیده بگیرید.
اغلب افراد زمانیکه رضایت شغلی خود را از دست میدهند، بدگویی از محیط کارشان را شروع میکنند و دیگران را مقصر این عدم موفقیت میدانند.
روانشناسان باور دارند که دلیل این امر، کمبود اعتماد به نفس در فرد است. هر شخصیت مستقلی باید بپذیرد که در مسیر شغلی او، همهچیز به خودش بستگی دارد.

اغلب افراد پس از اینکه با شرایط سخت مواجه میشوند، تصور میکنند که موقعیت از کنترلشان خارج است و دیگر کاری از آنها ساخته نیست. این تفکر احساس ناتوانی را در افراد تقویت میکند و موجب از بین رفتن رضایت شغلی میشود.
در این مطلب از استارتاپت، سراغ سه شخصی میرویم که در مسائل شغلیشان با مشکلاتی مواجه شدند و این مشکلات، موجبات نارضایتی شغلی آنها را فراهم آورده است. در ادامه سعی داریم راهحل مشکلات این افراد را با یکدیگر بررسی کنیم.
۱. رضایت شغلی به نوع نگرش افراد بستگی دارد
فرض کنید در دنیای کتابهای کمیک، ابر قهرمانها به دو دسته تقسیم شدهباشند. دستهای که شنل قرمز به تن دارند و دستهای که شنل سبز میپوشند.
شنل قرمزها این توانایی را دارند که تمام نیروهای بد را در دنیا متوقف کنند و آنها از بین ببرند، اما نمیتوانند نیروهای خوب دنیا را بیشتر کنند.
ولی شنل سبزها فقط میتوانند نیروهای خوب را در دنیا گسترش دهند و افراد درستکار را قدرتمند کنند، اما نمیتوانند هیچ تغییری در نیروهای بد بهوجود آورند.
لحظهای با خود فکر کنید که اگر قرار بود شما به یک ابر قهرمان تبدیل شوید، دوست داشتید کدام یک از این شنلها را به تن کنید؟
انتخاب شنل سبز نشانه آن است که شما ذهنیت مثبتی دارید و میدانید که در مسیر زندگی همه چیز به خودتان بستگی دارد. بنابراین زمانی که دچار مشکلات شغلی شوید، رویکرد درستی را در پیش میگیرید و خود را با شرایط وفق میدهید تا بتوانید مشکلات را برطرف کنید.
علاوه بر مسائل شغلی، نگرش مثبت در تمام طول زندگی به شما کمک میکند تا در هر موقعیتی، بهخوبی با مشکلات روبرو شوید.
اما انتخاب شنل قرمز یعنی در اکثر مواقع، ذهنیت منفی نسبت به اطراف خود دارید. با داشتن چنین ذهنیت منفی، اگر در شرایط سخت شغلی قرار بگیرید؛ نمیتوانید واکنش درستی نشان دهید. حتی اگر مجبور شوید بهدلیل نداشتن رضایت کافی، موقعیت شغلیتان را ترک کنید؛ در اثر این نگرش منفی ممکن است در شغلهای جدید هم به موفقیت نرسید.

زمانی که در محیط کار احساس رضایت نمیکنید، میتوانید با ذهنیت مثبت به مسائل نگاه کنید و روی نکات خوب تمرکز کنید. سعی کنید مزیتهای شغلتان را نسبت به مشاغل دیگر بررسی کنید و از خود بپرسید که با این حرفه، چه تاثیری رویجامعه میگذارید.
۲. موقعیت شغلی فرد باید با ویژگیهای شخصیتی او مطابقت داشته باشد
خانم «الف» یک وکیل خانواده است و در یک شرکت حقوقی مشغول به کار است؛ اما در حال حاضر از موقعیت شغلی خود رضایت ندارد.
او به واسطه شغل خود، باید در مسائل خانوادگی به دیگران کمک کند؛ پس باید حس همذات پنداری بالایی داشته باشد اما مشاغل حقوقی، نیازمند حجم بالایی از مسائل اداری و کارهای دفتری است.
این خانم با وجود آنکه دوست دارد که به دیگران کمک کند، به کارهای اداری علاقهای ندارد و بههمین خاطر گمان میکند که شغل فعلیاش به اندازه کافی چالشبرانگیز نیست. او در این مورد میگوید:
من با سیاستهای اداری احساس راحتی نمیکنم. دوست ندارم که فقط بهواسطه کار، با افرادی که نسبت به آنها احساس خوبی ندارم کنار بیایم.
در تمام سالهای زندگی خود، در خارج از محیط اداری خوشحالتر بودهام. به نظر من محیطهای اداری مملو از دوستیهای توخالی و روابط تصنعی است؛ بههمین خاطر از کارکردن در شرکتهای حقوقی بیزار هستم.
نداشتن رضایت شغلی خوشحالی را از خانم «الف» دور کرده است. حتی دستمزد بالا هم نمیتواند رضایت را به او بازگرداند؛ چون او در محیط کار خود، احساس راحتی نمیکند. این احساس ناراحتی باعث شده که او تمام تلاشهای شغلیاش را نادیده بگیرد و اعتماد به نفس خود را از دست بدهد. او شرایط کاری خود را این چنین شرح میدهد:
گاهی اوقات حس میکنم که بین یک میلیون کار فرمولبندیشده قرار گرفتهام. کارهایی مثل مرتبکردن پروندهها، طبقهبندی تراکنشهای بانکی و غیره. من از انجام چنین کارهایی متنفر هستم و با آنکه موقعیت شغلی خوبی دارم، افکار منفی باعث میشود که از کارم رضایت نداشتهباشم.
احساس میکنم که نتوانستهام به اندازه پتانسیلی که دارم زندگی کنم. به نظر من، وقت آن است که رفتارم را تغییر دهم و نگرش بهتری نسبت به کار داشته باشم.
او پس از کشمکشهایی که در مسائل شغلی داشت، به این نتیجه رسید که باید خودش را تغییر دهد؛ اما ممکن است در شناسایی مشکل خود دچار اشتباه شده باشد.
۳. هیچچیز به اندازه تجربه یک شخص دانا نمیتواند به شما کمک کند
همیشه نمیتوان فرد را عجولانه به اشتباه متهم کرد و از موقعیت شغلی او چشم پوشید.

اولین قدم برای آنکه احساس نارضایتی خود را ریشهیابی کنید، این است که نسبت به نیازهایتان آگاهی پیدا کنید. برای آنکه اینکار را به بهترین صورت انجام دهید، باید به یک مشاور کسب و کار مراجعه کنید.
اگر از دوستان خود در زمینه شغلی کمک بگیرید، بسیار مفید است. یک کارآفرین همیشه به مشورت با دیگران نیاز دارد؛ زیرا به تنهایی نمیتواند از درستی تصمیمات خود مطمئن شود و امورات را تحتنظر بگیرد.
خانم «الف» با مراجعه نزد مشاور، به این نتیجه رسید که باید برای انجام کارهای اداری خود از یک دستیار کمک بگیرد. پس از اینکه شرایط کاری او بهبود یافت؛ سعی کرد در بخشی از زمان کار خود، به مشکلات افراد کمدرآمد بپردازد. بههمین خاطر توانست با کمک به دیگران، اعتماد به نفس خود را دوباره بهدست آورد و از موقعیت شغلیاش رضایت پیدا کند.
هر فرد ممکن است در مسیر شغلی خود به بنبست برسد، بنابراین باید از دانش افراد باتجربه استفاده کنید تا از بحران خارج شوید.
۴. تصمیمات عجولانه، رضایت شغلی را به شما بازنمیگردانند
خانم «ب» مدیر منابع انسانی در یک مؤسسه مشاوره است. او همزمان دچار مشکلات شغلی و خانوادگی شده بود و پس از مدتی در اثر شرایط سخت، کاملا عملکرد صحیح ذهنی خود را از دست داد. او مدتها با خود درگیر بود و در خود چیز ارزشمندی را جستجو میکرد؛ بهطوری که مدام با خود میگفت:
زندگی من تا اینجا یک دروغ محض بود. از ازدواجم احساس خوشحالی نمیکنم و از وضعیت شغلیام هم رضایت ندارم.
این خانم پس از مدتی تحمل خود را از دست داد و تصمیم گرفت تنها کاری که به ذهنش میرسد را انجام دهد. او از همسرش جدا شد و بعد از مدتی، شغل خود را هم ترک کرد؛ سپس به سمت مربیگری یوگا رفت. اما این تصمیمات عجولانه، خیلیزود او را با مشکلات جدیدتری روبرو کرد. او در اینباره گفت:
من در آن زمان متوجه نبودم که با یک شغل کوچک مستقل، نمیتوانم بهعنوان یک مادر تنها زندگی خانوادهام را اداره کنم. هیچگاه نباید دو تغییر بزرگ را همزمان در زندگی خود ایجاد کنید. در شرایط سخت بهتر است انسان سعی کند تا ابتدا ذهنیت خود نسبت به مسائل را بهبود دهد.
پیش از آنکه برای تغییر شغلتان اقدام کنید، باید همه احتمالات را بسنجید و عواقب این کار را با خود مرور کنید.
مثلا اگر فکر میکنید که شروع یک شغل جدید، سیلی از مشکلات مالی را برای شما بههمراه دارد؛ از تصمیمتان صرفنظر کنید. یک انسان خردمند نمیتواند زندگی خود را بر پایه احتمالات بنا کند و به آغوش اتفاقاتی برود که هیچ اطلاعاتی از آنها ندارد.
بسیاری از افراد در موقعیتهای دشوار، آنقدر دچار ناامیدی و تشویش میشوند که حتی ممکن است همهچیز را رها کنند و بروند. در چنین شرایطی، مغز انسان قدرت عملکرد ندارد و عقل سلیم کاملا از دسترس خارج میشود.
۵. مسئولیتپذیری شما را ارزشمند میکند
خانم «ب» متوجه اشتباه خود شد؛ بههمین خاطر با تلاش بسیار توانست به شغل قبلیاش بازگردد. او باید استعدادهای جدید را استخدام میکرد و وضعیت کارمندان را مورد بررسی قرار میداد.

او این بار برای درک بهتر موقعیت شغلی خود، سعی کرد از بیرون، به شرکتی که در آن مشغول به کار است نگاه کند و وضعیت آن را مورد بررسی قرار دهد. او میگوید:
پس از بررسیهای بسیار متوجه شدم که من با ماهیت کار خود مشکلی ندارم؛ در واقع ناراحتی من از نحوه سازماندهی این شرکت بود. بههمین خاطر، من از نظر اخلاقی نسبت به اینکه افراد دیگری را به این سازماندهی نامناسب اضافه کنم، احساس خوبی نداشتم.
این خانم تصمیم میگیرد که نگرش خود را نسبت به کارش تغییر دهد. بنابراین به مطالعه کتابهای مختلف در زمینه مدیریت و رهبری میپردازد. چیزی که باعث تحول او شد جملهای از یک کتاب بود که میگفت:
نسبت به موقعیت و وظیفه خود، مسئولیتپذیر و پاسخگو باشید.
اوبسیار متحول شد و حس مسئولیتپذیری فوقالعادهای نسبت به کار خود پیدا کرد. در اثر این مسئولیتپذیری تصمیم گرفت تا با یکی از بنیانگذاران مؤسسه صحبت کند که اصلاحاتی را در نحوه سازماندهی و اداره شرکت انجام دهد. راههایی که او پیشنهاد داد بسیار موثر واقع شد و توانست سطح فرهنگ شرکت را ارتقا دهد.
۶. تغییر شغل، آخرین گزینه برای رسیدن به رضایت شغلی است
آقای «ث» کارشناس ارشد معماری است و در حرفه خود تازهکار است. او بعد از فارغالتحصیلی، شغل مناسب خود را یافت و وارد بازار کار شد. او درباره آن زمان میگوید:
پس از مدتی دنبال کارگشتن، یک موقعیت شغلی خوب در شهر دوری پیدا کردم. از یافتن این شغل بسیار ذوقزده بودم؛ بههمین خاطر خیلیزود به آنجا رفتم و شروع به کار کردم. در ابتدا همهچیز برای من تازه بود و از صحبتکردن با همکارانم لذت میبردم؛ تا جایی که دوری از خانه را فراموش کرده بودم.
اما شرایط برای این آقا به همین خوبی پیش نرفت و اکثر اوقات، ویژگیهای آن شغل با عادتها و اخلاق او سازگار نبود. این تعارضات باعث شد که او رضایت خود را نسبت به شغلی که داشت، از دست بدهد و رفتهرفته دچار سرخوردگی شود.
او طی چند سال شغلهای زیادی را ترک کرد تا موقعیتهای جدیدی را تجربه کند اما هر روز، شرایط برایش سختتر میشد. سرانجام او به این نتیجه رسید که رشته مناسبی را برای تحصیل انتخاب نکرده و تا اینجا تمام مسیر را اشتباه رفته است.
هیچ شغلی در زمینه معماری من را خوشحال نمیکرد. ساعت کاری تمام شرکتها برای من نامناسب بود و وضع زندگیام را تحتتاثیر قرار میداد؛ به قدری این شرایط برایم سخت بود که هر روز برای رسیدن آخر هفته روزشماری میکردم.
اغلب حس میکردم که کارفرمایان مرا تحتکنترل گرفتهاند و بههمین خاطر همیشه دوست داشتم که از محیط کار فرار کنم.
۷. برای رسیدن به رضایت شغلی باید کاری را انتخاب کنید که به آن علاقه دارید
آقای «ث» در نهایت از کار خود اخراج شد و تصمیم گرفت بهدنبال برنامهنویسی برود. او از مدتها پیش شیفته این کار شده بود اما چون فکر میکرد که در زمینه معماری موفق است، هیچگاه علاقهاش را دنبال نکرده بود.

او تصمیم گرفت مهارتهای برنامهنویسی خود را تقویت کند و هرچه زودتر بهعنوان یک برنامهنویس مستقل شروع به کار کند.
او به کار جدیدش، بسیار بیشتر از مشاغل گذشته خود اهمیت میداد و طی چند سال اعتبار خوبی بهدست آورد و کسب و کار خودش را تاسیس کرد. او میگوید:
حالا به روشی که دوست دارم زندگی میکنم؛ صبحها هیجانزده از خواب بیدار میشوم و با اشتیاق پشت کامپیوترم مینشینم تا کار را شروع میکنم.
شاید برخی افراد هرگز نتوانند با تغییر ذهنیت، رضایت شغلی واقعی را در خود ایجاد کنند؛ بههمین دلیل، گاهی قدمگذاشتن در یک مسیر شغلی جدید بهترین کار است.
هرگز فراموش نکنید که در تصمیمگیری برای تغییر شغل، باید تا حد ممکن سختگیر باشید. شما در این مورد اجازه سهلانگاری ندارید و باید قبل از تصمیمگیری، تمام جوانب را بسنجید و موقعیتهای مختلف را پیشبینی کنید.