برای راهاندازی کسب و کار خود، بهدنبال یک ایده خارقالعاده و انقلابی نباشید. حتما نباید یک استارتاپ، مانند ابرقهرمانی ظاهر شود و بهصورت ناگهانی دنیا را دگرگون کند. اگر کمی هوشیار باشید و دقت کنید، میتوانید از مسائل روزانه زندگیتان برای راهاندازی یک کسب و کار پردرآمد استفاده کنید. به اینترتیب استارتاپ الهام گرفته از مشکلات روزمره خود را ایجاد خواهید کرد.
بسیاری از کسب و کارهای کوچک، نقش مستقیمی در حل مشکلات روزمره زندگی مردم دارند اما عموما نسبت به این استارتاپها بیتوجه هستند چون کسب و کارهای بزرگ و غولآسا را تحسین میکنند.
مردم دوست دارند تا درمورد تغییرات اساسی که جف بزوس و آمازون در فروشگاههای اینترنتی ایجاد کردند، سخن بگویند یا داستان معرفی گوشیهای هوشمند توسط استیو جابز را مرور کنند یا درباره پیشرویها ایلان ماسک در صنعت خودروهای الکتریکی صحبت کنند.
امروزه همهی مردم جهان جف بزوس، استیو جابز و ایلان ماسک را میشناسند اما کمتر کسی به این نکته توجه میکند که آمازون، اپل و تسلا در ابتدا استارتاپهای کوچکی بودند که با هدف برطرفکردن مشکلات متداول مردم راهاندازی شدند.
در این مطلب از استارتاپت، سعی داریم با معرفی چهار استارتاپ الهام گرفته از مشکلات روزمره دریابیم که چگونه میتوان مسائل روزانه زندگی مردم را به ایده اولیه یک استارتاپ بزرگ تبدیل کرد.

مشکلات روزمره، یک منبع الهامبخش برای ایدههای استارتاپی
تمام کسب و کارهای استثنائی و بزرگ زمانی شکل گرفتهاند که یک کارآفرین موفق سعیکرده تا راهحلی برای یکی از مشکلات روزمره مردم بیابد.
ایده استارتاپی شما حتما نباید حاصل جلسات متعدد باشد و با دادههای آماری پشتیبانی شود. همچنین لازم نیست برای راهاندازی استارتاپتان دنبال بودجههای کلان باشید، بسیاری از ایدههای استارتاپی خوب از زندگی روزمره الهام گرفتهاند.
مردم در بسیاری از امور زندگی اجتماعی خود مثل رفتوآمدها، مطبها، ایستهای بازرسی و … با مشکل مواجه هستند. ایدههای استارتاپی زمانی شکل میگیرند که شما به یک مشکل برمیخورید و از آن آسیب میبینید. همهچیز به دیدگاه شما نسبت به مسئله بستگی دارد. زمانی میتوانید در زندگی خود و دیگران تغییر ایجاد کنید که مسئله را بهدرستی شناسایی کنید و دنبال راهحلی برای آن باشید.
معرفی چند استارتاپ الهام گرفته از مشکلات روزمره زندگی
در این قسمت میخواهیم چند استارتاپی که با الهام از مسائل روزانه توانستند کسب و کار موفق خود را راهاندازی کنند، معرفی کنیم:
۱. شرکت حمل و نقل «Cabin»
فاصله شهر لسآنجلس تا سانفرانسیسکو در آمریکا، حدودا ۴۰۰ مایل است. با درنظرگرفتن ترافیک، مسافرت زمینی بین این دو شهر نزدیک به هفت تا هشت ساعت زمان میبرد. شخصی که ساکن لسآنجلس است و میخواهد برای انجام کاری به سانفرانسیسکو سفر کند؛ گذشته از هزینه رفتوآمد، باید دو روز کاری خود را از دست بدهد. بنیانگذاران استارتاپ «Cabin»، پس از مشاهده این مسئله تصمیم گرفتنند تا راهحلی برای آن بیابند.

«Cabin» یک استارتاپ در زمینه حملونقل است که آسایش و آزادی عمل را برای مشتریان خود به ارمغان میآورد. این استارتاپ، مشتریانش را ساعت ۱۱ شب در شهر خودشان سوار میکند و آنها را تا ساعت هفت صبح فردا به مقصد میرساند. این خودروها مکان آرام و راحتی را برای خواب در اختیار مشتری قرار میدهند. بهاینترتیب، فرد تنها با پرداخت مبلغی حدود ۸۰ دلار، بدون اینکه تغییر زیادی در روال برنامه روزانهاش ایجاد کند؛ میتواند از شهری به شهر دیگر سفر کند و وظایف کاریاش را به انجام برساند.
بنیانگذاران شرکت «Cabin»، با دقت خوبی که در مشاهده مشکلات روزمره مردم داشتند؛ دریافتند که رانندگی در جادههای بین شهری، باعث از بینرفتن بهرهوری و تمرکز افراد میشود. بهعلاوه هزینه مسافرت با هواپیما هم بالا است و برای مسافتهای کوتاه، به اندازه رانندگی زمانبر است. Cabin با درنظرگرفتن این مسائل، گزینه مسافرت در شب را به شیوه خود مطرح کرد. با این روش، مشتری میتواند یک روز کامل را برای انجام کارهایش در شهر مبدا، در اختیار داشته باشد؛ سپس شب را بهخوبی استراحت کند و صبح روز بعد در شهر دیگری از خواب برخیزد و دوباره روزکاری دیگری را در آنجا آغاز کند.
۲. شرکت خدمات تلفنی «Gabb»
استفان دالبی «Stephen Dalby» موسس شرکت خدمات تلفن بیسیم، در سال ۲۰۱۸ بهعنوان یک پدر، نیازی را در جامعه مادر و پدرها احساس کرد.
در دنیای امروز مردم بیشتر از قبل به گوشیهای هوشمند و امکانات اینترنت وابسته شدهاند اما آشنایی با این ابزار برای بچهها بهسادگی افراد بزرگسال نیست.
زمانیکه یک گوشی هوشمند را در اختیار فرزند خود قرار میدهید، او را وارد یک دنیای خطرناک میکنید. استفاده بیش از حد از فناوری موبایل، ارزشهای شناختی فرزندتان را کاهش میدهد، او را برای پیداکردن اعتمادبهنفس دچار مشکل میکند و راه ارتکاب به جرائم سایبری را به روی او میگشاید. این اتفاقات با پیشرفتهترین فیلترها هم قابلکنترل نیست. همچنین استفاده فرزندتان از گوشیهای هوشمند، صورتحسابهای سنگینی را به شما تحمیل میکند.

بههمیندلیل بنیانگزار شرکت «Gabb» مانند بسیاری از پدر و مادرها بهدنبال راهی بود تا بتواند فناوری تلفن همراه را در اختیار فرزندانش قرار دهد؛ اما از طرفی هم میخواست مطمئن شود که این ابزار، آسیبی به آنها نمیرساند. متاسفانه او در آن زمان نتوانست دستگاه و سرویس خدمات موردنظرش را بیابد. بنابراین تصمیم گرفت تا خودش چنین سرویسی را راهاندازی کند. بهاینترتیب او توانست با الهام گرفتن از یکی از مسائل روزانه زندگی خود، به یک ایده استارتاپی برسد.
شرکت «Gabb» با هدفگذاری برای کودکان، تلفن همراهی را عرضه کرد که تمام قابلیتهای لازم را دارد و در عینحال فضای آن برای کودکان امن است. این تلفن دارای سرویس پیامک و تماس نامحدود است اما قابلیت دسترسی به اینترنت، بازیهای آنلاین، شبکههای اجتماعی و ارسال عکس و فیلم را ندارد. قیمت هر عدد از این تلفنها ۹۹ دلار و مبلغ شارژ ماهانه آنها ۲۰ دلار است و در ۴۸ ایالت آمریکا سرویسدهی دارند.
من احساس کردم پدر و مادرها در زمینه تلفن همراه به گزینههای بهتری برای فرزندانشان احتیاج دارند. کودکان هم حق دارند از فناوری تلفنهمراه استفاده کنند اما نباید از آن آسیب ببینند. اگر شرکت «Gabb» بتواند حتی نیاز تعداد اندکی از خانوادهها را برطرف کند، من از کارم احساس موفقیت میکنم.
استفان دالبی «Stephen Dalby»، بنیانگذار استارتاپ «Gabb»
۳. شبکه اجتماعی «Sit With Us»
برای تعداد زیادی از دانشآموزان نوجوان آمریکا این دغدغه وجود دارد که زمان ناهار خود را با چه افرادی سپری کنند.
برخی از دانشآموزان ممکن است که بهتازگی وارد یک مدرسه شده باشند یا اینکه صرفا نتوانند با دانشآموزان دیگر بهخوبی ارتباط برقرار کنند؛ بههمیندلیل در سالن غذاخوری مدرسه احساس راحتی نمیکنند و به اجبار در گوشهای مینشینند و مشغول به غذاخوردن میشوند. اما هیچکس نمیخواهد که تنها باشد؛ همه آنها دوست دارند که در کنار دیگران بنشینند و هنگام غذاخوردن، از گفتگو با دوستانشان لذت ببرند.
ایدهپرداز اپلیکیشن «Sit With Us»، یکی دانشآموزان ۱۶ ساله به نام ناتالی همپتون «Natalie Hampton» است. او خودش با این مشکل روبرو بوده و تجربه این شرایط را دارد. ناتالی قبلا بهدلیل اضافه وزنی که داشت، همیشه توسط دانشآموزان دیگر در مدرسه ترد میشد و بههمیندلیل بهشدت احساس تنهایی میکرد. او زمانیکه موقع ناهار به سالن غذاخوری مدرسه میرفت، دوست داشت با افراد دیگر سر یک میز بنشیند و با آنها صحبت کند اما میدانست ممکن است آنها با او برخورد بدی داشته باشند و او را ناراحت کنند.

اما ناتالی همپتون تسلیم شرایط نشد و امیدش را از دست نداد. او تصمیم گرفت که از قدرت شبکههای اجتماعی مجازی استفاده بهتری کند و شرایط را برای خود تغییر دهد. نتیجه کار او اپلیکیشنی بود که نامش را «Sit With Us» گذاشت. این اپلیکیشن حاصل نگاه درست این دانشآموز به مشکلات روزمره زندگی خود است.
روند کار این اپلیکیشن بسیار ساده است. در ابتدا کاربران بهصورت داوطلبانه مسئولیت میزهای سالن غذاخوری را بهعهده میگیرند و این یعنی، آنها برای دوستانشان در آن میز جا رزرو کردهاند. همچنین هر فرد میتواند در هرجایی از سالن که خواست، برای خودش جا انتخاب کند. در طول این فرآیند اگر فردی بر سر یک میز پذیرفته نشود، بهصورت شخصی به او اعلام میشود: بنابراین آن فرد مانند گذشته جلوی دیگران خجالتزده نخواهد شد.
قالبی که توسط همپتون طراحی شدهبود؛ مورد استقبال کاربران قرار گرفت و جوایز زیادی را برای او درپی داشت. او با استفاده از قدرت شبکههای اجتماعی توانست در سراسر آمریکا، سالن غذاخوری را به محل دلپذیرتری برای دانشآموزان تبدیل کند. این دانشآموز به همه نشانداد که حتی جوانترین کارآفرینان هم میتوانند با ایدههای خود تغییرات عمدهای در زندگی اجتماعی مردم بهوجود آورند.
۴. شرکت طراحی دکوراسیون «Bumblebee»
با افزایش جمعیت در جوامع شهری، انسانها مجبور هستند که زندگیشان را به فضاهای کوچک آپارتمانی محدود کنند. در بسیاری از شهرهای پرجمعیت دنیا، مردم به اجبار در آپارتمانهای کوچک زندگی میکنند. حتی در برخی از این آپارتمانها افراد بهدلیل کمبود فضا، مجبور هستند که تلویزیون خود را در سرویسهای بهداشتی نصب کنند یا دوچرخهشان بر دیوار آشپزخانه بیاویزند.
این روش استفاده از محیط و فضا، آنچنان موثر نیست و با معیارهای زندگی راحت فاصله زیادی دارد؛ بههمیندلیل در آینده، زندگی با این شرایط برای افراد سختتر میشود.
سانکراشان مورتی «Sankarshan Murthy»، پس از مشاهده مشکلات و مسائل روزانه زندگی در این شرایط بهعنوان راهحل، استارتاپ «Bumblebee» را راهاندازی کرد. او با بهکارگیری تکنولوژی در زمینه طراحی فضا و دکوراسیون، تحول عظیمی را ایجاد کرد.
«Bumblebee» شرکتی است که اثاثیه منزلی را تولید میکند که برای کارگذاشتن در سقف، طراحی شدهاند. پس از نصب اثاثیه روی سقف، افراد میتوانند با استفاده از سیستم فرمان صوتی یا اپلیکیشن موبایل، آنها را پایین بیاورند. اقلامی مثل کمد لباس، سطل زباله، تخت خواب و … ازجمله وسایلی هستند که با کارگذاشتنشان در سقف میتوانید تا حد زیادی در استفاده از فضا صرفهجویی کنید.

بهلطف این تکنولوژی، دیگر لازم نیست که افراد وسایل موردنیازشان را فدای کمبود فضا کنند. این تکنولوژی به نحوی طراحی شده که بعد از مدتی الگوهای رفتاری افراد را شناسایی میکند تا بهتر بتواند به آنها کمک کند. همچنین تکنولوژی «Bumblebee» به شما کمک میکند تا وسایلی که کنار گذاشتهاید را مدیریت کنید و در جای مناسبتری قرار دهید.
پس از اختراع تخت و مبلهای تاشو در سال ۱۹۰۰ میلادی، نیاز به صرفهجویی در فضا بهخوبی درک شد و استارتاپ «Bumblebee» با بهکارگیری فناوریهای مدرنی مثل هوش مصنوعی، قدم بزرگی در این زمینه برداشته است. فناوری بهکار رفته در «Bumblebee» با قوانین ساختمانسازی مطابقت دارد و حتی میتواند در سیستمهای لولهکشی، نورپردازی و برقرسانی هم مورداستفاده قرار گیرد و راهی برای نصب آنها در ساختمانهای کوچک ارائه دهد.
برای پیداکردن راهحل مشکلات، باید دیدگاه خود را نسبت به چیزهایی که در اختیار دارید عوض کنید.
سانکراشان مورتی «Sankarshan Murthy»، بنیانگذار استارتاپ «Bumblebee»
لازم نیست تمام استارتاپها، برای حل مشکلات جهانی و موقعیتهای تجاری بزرگ راهاندازی شوند. بسیاری از استارتاپهای موفق، از مشکلات روزمره مجازی، تنهابودن نوجوانان و آپارتمانهای کوچک و دلگیر برای الهامبخشی ایده کسب و کارشان استفاده کردهاند. با بررسی چند استارتاپ الهام گرفته از مشکلات روزمره میتوان به کارآفرینان جوان گوشزد کرد که برای رسیدن به یک ایده استارتاپ، نیازی نیست که خود را به زحمت بیاندازند و به موضوعات سخت فکر کنند. بیشتر اوقات، نوآوری برای حل مسائل کوچکی که در اطرافمان مشاهده میکنیم، کیفیت زندگی ما را تا حد زیادی بهبود میبخشد.