خیلی از ما انسانها در مقاطعی از زندگی به حسی میرسیم که انگار چیزی کم است. اینجاست که به فکر ایجاد تغییر در روند عادی زندگی خود میافتیم تا به خواستههای قابل دسترس خود برسیم. ما در این مطلب استارتاپت با معرفی راز پسوند «تر» به شما نشان میدهیم که چگونه بهترین باشیم.
راز پسوند «تر» چیست؟
کیم (Kim) یک برنامهریز عروسی است که کل هفته را کار میکند. او همسر و مادر ۳ فرزند کوچک است که یکی از آنها از بیماری سندروم آسپرگر (Asperger syndrome) که یک نوع اختلال رشد عصبی است، رنج میبرد. کیم کاملا در زندگی خود غرق شده و دائما بین قرار ملاقاتها، مراسمهای مختلف، کاغذ کاریها و تعهداتی که به عنوان یک همسر و مادر دارد، در رفت و آمد است. هر کدام از فرزندان او برنامههایی دارند و گاهی کیم خود را در رفت و آمد بین صدها مسیر مختلف پیدا میکند. همه این مسائل باعث ایجاد حس اضطراب و خستگی او شده است.
داستان کیم برای ما، چندان ناشناخته نیست. از حس فرسودگی گرفته تا احساس نا امیدی و سردرگمی، حالتهایی هستند که در هر فرد میتواند متفاوت باشد. اما همه آنها نشاندهنده نیاز به چیزهای مشخصی مثل شادی، سلامتی یا ثروت بیشتر است. جالب است بدانید که کلید به دست آوردن این موارد، در راز پسوند «تر» نهفته است. با پی بردن به این راز، در مییابیم که چگونه بهترین باشیم.
پسوند «تر» در واقع صفتی است که حس زیادهطلبی ما را توصیف می کند. اکثر مردم دوست دارند که ثروتمندتر، شادتر و سالمتر باشند. چیزی که آنها نمیدانند این است که راز دستیابی به این موارد، تقویت آن چیزی است که پیش از این وجود داشته است. یعنی اگر میخواهیم سالمتر باشیم، باید سلامتی که قبلا داشتیم را تقویت کنیم. بنابراین اشخاص برای رسیدن به این اهداف برتر، ممکن است به ریسک بیشتر، رویای بزرگتر یا ارتباطات نزدیکتر نیاز داشته باشند.

اگر شما صاحب کسب و کار خودتان یا رهبر یک گروه هستید، باید رکتر، روشنتر، مهربانتر و استوارتر برخورد کنید. در زندگی شخصی خود هم ممکن است زمان آن برسد که گامی برای شجاع تر، متعهدتر و قویتر بودن بردارید. به کمک این روش، در مییابیم که چگونه بهترین باشیم.
راز پسوند «تر» در تصمیم شما برای کنار گذاشتن سبک قدیمی زندگی خود و شیوههای کهنه ای است که نتایج غیر قابل قبولی برای شما ایجاد میکنند. پس آماده عوض کردن افکار خود باشید. همان طور که کیم آموخت، یک تغییر کوچک هم میتواند همه چیز را عوض کند.
از لحاظ احساسی ارزش واقعی این تغییرات برای کیم، به دست آوردن حس رضایت بود و مسائل دیگر، برایش اهمیت نداشتند. گرچه این راز، نوعی استراتژی است که بر تمام جوانب زندگی مثل ابعاد معنوی، مادی، جسمی، ذهنی و روابطی که برقرار میکنیم، تأثیر میگذارد.
دلایل وجود نا امیدیها در زندگی
قبل از اینکه به شیوه عملکرد راز پسوند «تر» بپردازیم بهتر است بگوییم که اصلا دلیل وجود این سردرگمیها و نا امیدیها در زندگی ما چیست؟ شاید بتوان پاسخ را در قالب ۴ دلیل بیان کرد تا دریابیم چگونه بهترین باشیم.
۱. باورهای منفی
اکثر ما دائما در ذهن خود صداهای منفی می شنویم. این صداها آنقدر در ذهن ما تکرار میشوند تا کمکم به یک باور تبدیل میشوند. آنچه ما به خود تلقین میکنیم، نشاندهنده چیزی است که به دست خواهیم آورد. پس باید بگوییم دیگر کافی است و تمایل خود را برای تغییر نشان دهیم.
۲. نداشتن اشتیاق کافی

ما انسانها به دلایل مختلف ممکن است شور و شوق خود را از دست دهیم. در این حالت، اهدافمان کمرنگ شده و شروع حرکت برای ایجاد هر گونه تغییری را به تعویق میاندازیم. بدون داشتن یک چشمانداز واضح از جایی که میخواهیم به آن برسیم، نمیتوانیم به چیزهای بیشتری در زندگی دست پیدا کنیم.
این مساله، مشکل کیم هم بود. یکی از دلایل علاقه او به کارش این بود که علاوه بر امکان شرکت در مراسم مختلف، زمانهای آزاد زیادی در اختیارش قرار میداد. اما از زمانی که مادر شد و برنامههای روزانهاش بیش از حد شلوغ شد، دیگر شور و شوق قبلی را برای ادامه کار خود نداشت.
۳. عدم بررسی دقیق وضع موجود
هنگامی که زمان کافی برای تحلیل و بررسی کارهایی که میتواند ما را به مقصد نهایی برساند نمیگذاریم، مطمئنا در مسیر با موقعیتهای پیشبینی نشده مواجه خواهیم شد. بنجامین فرانکلین (Benjamin Franklin) متفکر آمریکایی، در این باره میگوید:
چشم استاد از دستانش بیشتر کار می کند.
بنجامین فرانکلین
بارها پیش آمده که برای حل یک مشکل یا رسیدن به یک هدف خاص، فقط از زور بازو، پول یا وقتی که در اختیار داریم، استفاده کردیم. در حالی که هیچ وقت به این فکر نکردیم واقعا چه تغییراتی در وضع موجود میتواند آن هدف را به یک واقعیت تبدیل کند یا مشکل را حل کند.
۴. نداشتن ایمان به خود
اغلب اوقات ما میدانیم که باید چه کاری انجام دهیم ولی به سمت آن نمیرویم؛ چون بیش از حد میترسیم. همیشه سبت به این که توانایی رسیدن به هدفم خود را داریم، تردید عمیقی در وجودمان است. باید ایمان را جایگزین ترس کنیم؛ یعنی هنگام انجام کارهایی که برای تغییرات اساسی لازم هستند، به خودمان اطمینان داشته باشیم.
طرح سوال برای راه حل در مواقع بحرانی
تا اینجا به مواردی پرداختیم که ممکن است در طول مسیر زندگی، مانع شما شوند. اما خبر خوب این است که اگر در طول مسیر با چنین مشکلاتی روبرو شوید، همیشه راهی برای خروج از آن وجود دارد. در اینجا ۴ سوال مطرح میکنیم که در هر موقعیت بحرانی میتوانید از خودتان بپرسید. سپس برای حل مشکلات، از این جوابها در مسیر رسیدن به خواستههای خود، استفاده کنید.
۱ . چه میخواهم و دوست دارم به کجا برسم؟
تصورات خود را به کار بیندازید چون زندگی افراد بدون رویا، رو به زوال خواهد بود. روزی که میدانید باید در چه راهی قدم بردارید، قطعا بهترین روز زندگی شما است. شما حتی میتوانید از تابلویی معروف به تابلوی آرزوه، استفاده کنید. در این تابلو باید ۱۳ بخش از زندگی خود را که دوست داریم در آنها بهتر شویم، مشخص کنیم. با ۴ الی ۵ بار نگاه کردن در روز به این تابلو، مطمئنا انگیزه کافی پیدا میکنیم تا برای تنظیم کارها و فعالیتهای خود در جهت رسیدن به اهداف مورد نظر، تلاش کنیم.
۲ . چرا چیزی را که میخواهم، ندارم؟
عینکهای رنگی خود را برداشته و ضمن روبرو شدن با واقعیت، مشخص کنید که چه چیزهایی برای شما غیر قابل قبول است. با خود صادق باشید. فهرست موارد غیر قابل قبول برای شما، قدرتمندترین لیستی است که میتوانید ایجاد کنید. اگر دوست ندارید مسائلی را در زندگی متوقف کنید، پس سختی دادن به خودتان هیچ ارزشی نخواهد داشت. زیرا در نهایت نتیجه دلخواهی به دست نمیآورید.
کیم، فعالیتهایی مثل شام خوردن، بازی بیسبال یا رفتن به کلیسا با خانوادهاش را تقریبا فراموش کرده بود. اما در نهایت قدمی رو به عقب برداشت و با خود گفت که این موضوع، غیر قابل قبول است. او با این عمل، فرصت جدیدی فراهم کرد تا برای رسیدن به نتایج بهتر، رفتار خود را تغییر دهد .
۳ . تا چه زمانی باید به هدف خود برسم؟

مشکل، موقعیت و هدف خود را مشخص کرده و اقدامات روزانه لازم برای رسیدن به هدف یا حل مشکل را، بررسی کنید. سپس تخمین بزنید که باید در چه زمانی به نتایج مطلوب برسید. اگر یک ضربالعجل زمانی برای کار خود تعریف نکنید، هرگز نظم و تعهد کافی برای انجام آن را نخواهید داشت و این کلید کار شما است. هر روز بدون وقفه گام بعدی را بردارید.
۴. پیشرفت من چگونه است؟
اکثر افراد حاضر نیستند برای به دست آوردن موضوعات مهم و ارزشمند زندگی، سختی انجام کارهای بزرگ را بپذیرند. هر چیزی قیمتی دارد. درد و سختی، کوتاه مدت است ولی نتیجه آن میتواند تا پایان زندگی همراه شما باشد. خود را متعهد کنید تا هر روز، اقداماتی هرچند کوچک، در مسیر رسیدن به اهداف خود انجام دهید. قاعده کلی شما باید این باشد: «هرگز چیز مهمی وجود ندارد، مگر اینکه واقعا اتفاق بیفتد.
این قضیه برای کیم به چه شکل بود؟ او میدانست برای پیشرفت و ایجاد تغییراتی در زندگی کاری خود، به آموزش بیشتری نیاز دارد. به همین دلیل چند روز در هفته، مرخصی گرفت و به مطالعه پرداخت. بنابراین با فدا کردن بخشی از درآمد خود در کوتاه مدت، به سرمایهگذاری بلند مدت برای بهتر شدن زندگی خود پرداخت. با رعایت این موارد، کیم پس از ۶ سال، به یک آموزگار خبره در حرفه خود تبدیل شد و فقط زمانی که فرزندانش در مدرسه بودند، تدریس میکرد. بدین ترتیب او میتوانست زمان و انرژی بیشتری برای خانواده خود بگذارد. پیشرفت شغلی کیم باعث شد که او فرصت کمک و مشاوره به خانوادههای دیگر را پیدا کند.
استراتژیهای مفید برای رسیدن به بهترینها
همه ما میدانیم یک عادت جدید را چطور شروع کنیم، اما قسمت سخت ماجرا استواری در آن است. با تمرین استراتژیهای زیر میتوانید توان خود را در رسیدن به چیزی که واقعا میخواهید، افزایش دهید.
۱. پاکسازی
خود را از شر افراد خنثی و کسانی که فقط نظارهگر شما هستند خلاص کنید. دور و برتان را از انسانهای موفق پر کنید، کسانی که باعث افزایش انگیزه شما شده و شویقتان میکنند تا رو به جلو هدایت شوید. برای دستیابی به نتایج مثبت و درک این که چگونه بهترین باشیم، باید خود را در معرض اتفاقات و موضوعات مثبت قرار دهیم.
۲. شروع دوباره
اجازه ندهید که موانع و مشکلات، شما را دلسرد یا متوقف کنند. گذشته، میتواند به کمک شما بیاید. اگر به شروعی دوباره نیاز دارید، از خودتان بپرسید که چه زمانی در بهترین موقعیت خود قرار داشتید. به گذشته نگاه کنید و از خود بپرسید، چه چیزی باعث پیشرفت شما شده و چطور میتوانید دوباره آن را به دست آورید؟ پس چشم خود را روی موفقیتهایی که تا به حال داشتهاید، نبندید. موانعی که در مسیر رسیدن به هدف، با آنها مواجه میشوید، شاید شما را برای رسیدن به خواستههایتان یاری نکنند. اما در عوض باعث تامل بیشتر و تغییر نگرش شما نسبت به چیزی که واقعا میخواهید، میشوند. چنین طرز تفکری ما را واپدار میکند تا در هر موقعیتی، بیشتر روی جنبههای مثبت متمرکز شویم تا دریابیم که چگونه بهترین باشیم.
۳. جشن گرفتن
از ته دل به خود افتخار کنید. گفتن اینکه خودتان را دوست دارید، تأثیر زیادی در عملکرد شما خواهد داشت. دکتر کریستین نورتراپ (Dr. Christine Northrup) در مصاحبه خود با اپرا وینفری در این باره میگوید:
اگر بدانید این که به مدت یک ماه، هر روز در مقابل آینه بایستید و بگویید “دوستت دارم، واقعا دوستت دارم” چقدر زندگی شما را بهتر میکند، شگفتزده خواهید شد.
کریستین نورتراپ
گفتن این عبارت ۲۰ بار در روز، ذهن و روح شما را احیا میکند و ارزشی که باید برای خود قائل باشید را از ته قلب به شما یادآوری میکند. برای هر موفقیتی که در طول روز به دست میآورید، به خود جایزه دهید. با جشن گرفتن موفقیتهای کوچک، خود را برای رسیدن به اهداف و نتایج بزرگتر آماده میکنید.
۴. پیدا کردن دلیل اصلی برای خود
دلیل اصلی شما برای هر کدام از کارهایی که انجام میدهید، چیست؟ چگونه بهترین باشیم؟ اگر بتوانید این دلیل را پیدا کنید، انگیزهای بسیار قدرتمند برای ادامه کار پیدا خواهید کرد. برایان (Brian) یکی از افرادی است که راز پسوند «تر» را زمانی که در شغل خود دچار تزلزل شده بود، کشف کرد. او اصول پیشنهادی در این متن را به کار گرفت و در نتیجه، عملکرد شغلی او در ۱۲ ماه بعد با بهبودی ۳۰۰ درصدی مواجه شد. زمانی که از او پرسیده شد چطور توانست در این مدت، همه تمرکز خود را بر روی برنامه جدیدش جهت پیشرفت در کار بگذارد، یک جواب ساده داد. او گوشی خود را در آورد و تصویر دختر ۸ سالهاش را که روی صفحه اصلی آن بود نشان داد. این دختر، انگیزه و دلیل اصلی او برای کسب موفقیت بود. دلیل اصلی شما چیست؟