افراد موفق، کنترل زندگی خود را در دست دارند. آنها با عزم راسخ، خویشتنداری و هوش عاطفی، زندگی را به سمتی هدایت میکنند که به آن افتخار کنند. این افراد برای آشنایی با نحوه عملکرد ذهن خود و چگونگی استفاده از قدرت ذهن برای رسیدن به بهترین نتایج، وقت میگذارند. این امر میتواند علت اصلی موفقیت آنها باشد.
اگر شما هم میخواهید راه افراد موفق را بروید، لازم است با ۲ قسمت ذهن آشنا شوید. یک قسمت، بخش آگاه یا هوشیار ذهن و دیگری بخش ناخودآگاه یا نیمه هوشیار ذهن است. ما در این مقاله از استارتاپت، وظایف مرتبط با هر کدام از این بخشها را بررسی میکنیم.

بخش هوشیار ذهن
بخش هوشیار ذهن جایی است که به کمک آن، تفکر و برنامهریزی میکنیم و منطق ما هم به این بخش تعلق دارد. اما طبق نظر بروس لیپتون (Bruce Lipton) زیستشناس رشد و تکامل، بخش هوشیار تنها ۱ تا ۵ درصد از فعالیتهای ذهن ما را شامل میشود.
تصور کنید که بخش هوشیار ذهن شما، یک راننده چرثقیل است که وظیفه هدایت و کنترل چرثقیل را بر عهده دارد. در حقیقت کار جابهجایی، به طور مستقیم توسط راننده انجام نمیشود. بخش هوشیار ذهن هم، راننده ذهن ناخودآگاه شما است. حالا این چه مفهومی دارد؟
ترک عادت با عزم و اراده قوی
تا حالا پیش آمده که بخواهید با استفاده از تقویت نیروی اراده خود، عادتی را ترک کنید یا تغییر دهید؟ مثل ترک سیگار یا کاهش وزن. حتما میدانید که استفاده از نیروی اراده، یک استراتژی ضعیف برای ایجاد تغییرات با دوام در زندگی است. زیرا سرچشمه نیروی اراده، بخش هوشیار ذهن است که قابلیتهای محدودی دارد. با استفاده از نیروی اراده، در واقع تنها ۱ تا ۵ درصد از منابع خود را برای رسیدن به نتیجهای که احتمال وقوع آن ضعیف است، به کار گرفتهاید.
یادگیری نحوه بهرهبرداری مؤثر از بخش هوشیار ذهن، برای هدایت بخش ناخودآگاه آن، کلید زندگی موفق است. افراد موفق یاد گرفتهاند که چطور بخش ناخودآگاه ذهن خود را هدایت کنند؛ اما اینکه بتوانند چگونگی این کار را شرح دهند، خود مساله دیگری است.
در واقع این توانایی، چالشی است که قبل از تسلط کامل بر آن، اجازه میدهد زندگی دلخواه خود را پیادهسازی کنید.
بخش ناخودآگاه ذهن

بخش ناخودآگاه ذهن، قسمتی از بدن است که اکثرا از وجود آن خبر ندارند. این بخش مسئول انجام کارهای سخت و حیاتی بدن است. همچنین مسئولیت ۹۵ تا ۹۹ درصد چیزهایی که فکر میکنیم، کارهایی که نجام میدهیم و حرفهایی که میزنیم را بر عهده دارد. بخش ناخودآگاه ذهن، مراقب قلب شما است که به طور مرتب بتپد و ششها به نفس کشیدن ادامه دهند. همچنین به ماهیچهها یادآوری میکند که چگونه حرکت کنند و سیستم ایمنی بدن را از نحوه مبارزه با باکتریها آگاه میکند.
فعالیتهای بخش ناخودآگاه ذهن
ذهن ناخودآگاه شما سیستم هدایت خودکاری است که در پشت پرده فعالیت میکند و به بخش هوشیار ذهن اجازه میدهد که بیندیشد، یاد بگیرد و رشد کند. متاسفانه بسیاری از مردم قدرت ذهن ناخودآگاه را درک نمیکنند و یا نمیدانند چگونه میتوانند به میل خود، از آن استفاده کنند. آنها اجازه میدهند که رفتار و اندیشههای منفی برای مدتی طولانی، در سیستم هدایت خودکار باقی بماند. آنقدر در این وضعیت گرفتار میشوند که دچار منفیگرایی شده و هرگز چیزی غیر از آن را نمیتوانند تصور کنند.
ذهن ناخودآگاه شما در برابر عملی که به طور مکرر انجام شود، واکنش نشان میدهد و آن را میپذیرد. دقیقا همین موضوع باعث موفقیت کوکاکولا شده تا شما آن را بیشتر از پپسی دوست داشته باشید. چون این ذهنیتی است مبتنی بر عادت که خواسته یا ناخواسته باعث میشود که ناخودآگاه شما، حقیقتی را بپذیرد.
- به دانشگاه میروید، چون پدر و مادرتان هر روز به شما گفتهاند که شما این را میخواهید.
- شکست میخورید، چون از کودکی مفهوم کمبود را تجربه کردهاید.
- کار پیدا میکنید، خانه میخرید، تشکیل خانواده میدهید؛ چون به این باور شرطی شدهاید که تعریف موفقیت و امنیت همین است.
در صورتی که اینها خواسته و آرزوی قلبی شما باشد، هیچ کدام از عبارات بالا اشتباه نیستند؛ اما مشکل اینجاست که با خود صادق نیستیم. اکثر ما عمر خود را بدون در نظر گرفتن تصمیم روشنی از آینده و اینکه میخواهیم با زندگی خود چه کنیم یا چه کسی باشیم، سپری کردهایم. به این ترتیب ما به ذهن ناخودآگاه خوداجازه میدهیم تا با زندگی پیشفرضی که از شرطیسازیهای اجتماع به دست آورده، ما را کنترل کند.
امکان تغییر زندگی با قدرت ذهن

شما میتوانید زندگی خود را تغییر دهید و آن را به همان زیبایی که تصور میکنید، به تصویر بکشید و به موفقیت دلخواه خود برسید. دوست دارید میلیونر شوید؟ قطعا میتوانید. میخواهید یک خیریه برای کاهش سوء تغذیه جهانی راهاندازی کنید؟ حتما امکانپذیر است. اما برای همه این کارها، ابتدا باید تصمیم عملی بگیرید تا برای پرورش باور به خود و تواناییهای خود، تلاش کنید.
برای شروع، ابتدا باید ذهن ناخودآگاه خود را بازسازی کنید تا از این اندیشه که خود شما با افکارتان یکی هستید، رها شود. شما سمبلی از افکار خود نیستید.
بازسازی ذهن برای اعمال قدرت ذهن بر موفقیت
بسیاری از مردم خود را نمونهای از نجوای ذهنی میدانند که دائما در سرشان همهمه میکند. پچ پچ ذهنی تا زمانی ادامه دارد که فکر میکنیم ما همین نجواها هستیم. اگر میخواهیم زندگی خود را تغییر دهیم، باید افکارمان را عوض کنیم تا به موفقیت برسیم.
در گام اول، ممکن است در برابر از دست دادن هویت خود، مقاومت کنید. اگر مدتها است که سیستم هدایت خودکار، کنترل شما را در دست گرفته، ذهن شما وارد غاری شده که بیرون آمدن از آن، نیازمند تلاشهای جدی است. دقیقا مثل احساسی که در یک صبح سرد زمستانی، از خوابیدن زیر پتوی گرم دارید. فکر بیرون آمدن از تخت ناخوشایند است و شما برای این کار، نیاز به انگیزه و اراده دارید.
زمانی که اقدام به درک مطلب جدیدی میکنید، بسیار فراتر از افکار خود قرار دارید. شما این قدرت را دارید که انتخاب کنید، به چه افکاری بیاندیشید و در نهایت شروع به برنامهریزی مجدد برای بخش ناخودآگاه ذهن خود کنید. رعایت این نکات ساده، باعث افزایش موفقیت و قدرت ذهن شما شده و مسیر موفقیت را برایتان هموار خواهد کرد.