این روزها، داشتن ۲ یا چند شغل، یک امر طبیعی محسوب میشود. عدهای شغل دوم انتخاب میکنند تا از فشار مالی خارج شوند، برخی برای هدفی بزرگتر میجنگند، بعضیها پول بیشتر را برای زندگی راحت میخواهند و عدهای دیگر، عاشق کار کردن هستند. اگر شما هم از مشتاقان کسب و کار جانبی هستید، این مطلب را از دست ندهید. ما در این مقاله از استارتاپت، قصد داریم تا قوانینی را با شما به اشتراک بگذاریم که به موفقیت در شغل دوم شما، منجر خواهند شد.

شغل جانبی از کجا شکل گرفت؟
شاید با خود فکر کنید که فریلنسینگ، خود اشتغالی، خویش فرمایی، شغل جانبی یا به اصطلاح اصلی YouEconomy، به تازگی به وجود آمده باشد؛ اما اینطور نیست. خود اشتغالی یا داشتن یک شغل جانبی، تنها برای این به وجود نیامده تا قشر خاصی از جوانان از شر پیروی از یک فرد بالا رتبه راحت شوند یا اصطلاح ۲ شغله بودن، تنها مختص زمان رکود بزرگ مالی در دهه ۲۰۰۰ نیست.
در واقع زمان یا اتفاق خاصی، باعث به وجود آمدن شغل جانبی و فریلنسرها نشده است، بلکه تغییرات روند شغلی، انجام کار برای چند مکان مختلف، آینده اقتصادی و مسائلی از این دست بودند که باعث طلوع شغل دوم و نویسندگان فریلنسر شدند. حتی میتوان برای یافتن ریشه پیدایش این مدل از کسب و کار، به صدها سال قبل بازگشت؛ زمانی که موسیقیدانان هر روز به یک نقطه شهر میرفتند و با نواختن موسیقی انعام میگرفتند. اکنون این روش کاری آنها، به یکی از مدلهای کسب و کاری بیش از ۵۶ میلیون نفر از مردم آمریکا و صدها میلیون نفر از مردم سرتاسر دنیا، تبدیل شده است. این آمارها توسط مطالعات سالانه Upwork و Freelancers Union ارائه شده است.
اما جدا از مدل کسب و کار فریلنسینگ، آماری که منتشر شده است، شامل بسیاری از افراد مثل کارگرهای فصلی، شغلهای جانبی، فروشندگان یا حتی فرینلسرهای گاه به گاه نمیشود. افرادی که یک شغل جانبی دارند، به عنوان کارمندان تمام وقتی شناخته میشوند که خلاقیت خود را در مکانهای شغلی مختلف و در شرایط متفاوت، منبسط میکنند. آنها به امتحان محصولاتی جدید میپردازند یا حتی سالانه برای انجام کارهای جدید، به سفر میروند؛ بدون این که موقعیت کاری خود یا امنیت استخدام سنتی شغلی خود را فدا کنند.
چرا نیاز به موفقیت در شغل دوم داریم؟

بزرگترین مزیت داشتن شغل جانبی موفق، قرار گرفتن در شرایط انعطاف پذیر، برخورداری از پتانسیلهای تقریبا بی حد و حصر و البته رسیدن به مقوله جذاب «رییس خود بودن» است؛ حتی اگر این حس را فقط ساعاتی تجربه کنید که روی شغل جانبی خود کار میکنیم. اما قیمت این آزادی شغلی چند است؟
در این مقاله سعی نداریم تاریخ شگلگیری کسب و کار و دلایل ایجاد شغل جانبی را بررسی کنیم. اما از آن جایی که داشتن کسب و کار جانبی و شغلی که حین آزادی عمل، امنیت شغلی را هم تضمین میکند، روز به روز محبوبتر میشود؛ سعی داریم چند نکته برای موفقیت در شغل دوم را بررسی کنیم. قوانین مهمی که بتوانید برای موفقیت در شغل دوم خود و حرکت به سمت دیدگاهی که برای زندگی خود دارید، روی آنها سوار شوید و به میدان رقابت بروید.
اما به طور کلی باید این نکته را در نظر داشته باشید که مهم نیست شغل جانبی شما چقدر بزرگ یا کوچک است، در هر صورت باید برای موفقیت در شغل دوم خود، به سختی کار کنید. باید استحکام خود را در آن حفظ کنید و زمانی که سر و کله مشکلات پیدا شد، از خود خلاقیت نشان دهید. چون زانو زدن در برابر یک شغل جانبی، نه تنها میتواند به شما ضرر مالی وارد کند؛ بلکه خستگی چند برابری را روی دوش شما مینشاند.
یک شغل جانبی میتواند کوچک و برای هفتهای چند ساعت باشد، مثل تبدیل شدن به یک راننده اسنپ یا شغلی بزرگ باشد؛ مانند ایجاد یک محصول که حتی میتواند درآمد اصلی زندگی شما را تعیین کند. موفقیت در شغل دوم نیازمند انگیزه و آگاهی است.
قوانین موفقیت در شغل دوم چیست؟

کلید موفقیت در شغل دوم این است که از انگیزه و قدرت خود، به خوبی آگاهی داشته باشید. همچنین باید بدانید که به کجا میخواهید بروید و درک درستی از مسیر آن داشته باشید. موفقیت در شغل دوم قوانین خود را دارد، قوانینی نانوشته که در ادامه، به مرور آنها میپردازیم.
۱. آگاه باشید که چند راه برای به پایان رساندن یک هدف، وجود دارد
فقط به این دلیل که چند نفر از دوستان شما از طریق شغل دوم، به کسب درآمد جانبی رسیدهاند؛ نمیتواند آن شغل، برای شما هم مناسب باشد. اگر انگیزه شما، به دست آوردن درآمدی بیشتر است؛ پس نباید این موضوع باعث شود تا به یک شغل جانبی روی بیاورید که از آن لذت نمیبرید. حتی از آن بدتر، اصلا نباید وسوسه شوید تا انتخاب بهتر را فدای انتخاب راحتتر کنید. در عوض، زمان بگذارید و به تواناییهای خود فکر کنید و ببینید در زمان های آزاد، از انجام چه کاری بیشتر لذت میبرد. بهترین روش برای یک انتخاب خوب و موفق برای شغل دوم، دنبال کردن رویاهای خود است. پس بهتر است در این زمینه، سر سخت و یک دنده باشید و در عین حال، برای رسیدن به هدف خود، باید به فردی انعطاف پذیر تبدیل شوید.
۲. خودخواه باشید، اما بدانید که همه چیز برای شما نیست
در این قانون، خودخواه بودن به این معنی است که خود و نیازهای خود را بالاتر از نیازهای شخصی که حقوق شما را پرداخت میکند، قرار دهید. بنابراین سوالی پیش میآید که چه کار میکردید، اگر اصلا پول در اولویت نبود؟ شاید اگر مسئله پول نبود، زندگی خود را در جزیرهای آرام به دور از هر گونه پیامهای شغلی تصور کنید. شاید این زندگی برای چند روز یا چند هفته، جذاب باشد؛ اما بعد از آن چه؟ شاید زندگی رویایی شما این باشد که در فضایی مدرن به خلق چیزهایی بپردازید که برای شما ثروت و شهرت به وجود بیاورد؛ اما بعد از آن چه؟
این قانون بیان میکند که بسیاری از ما، خواستار یک زندگی که فقط حول محور خودمان بچرخد، نیستیم. اما گاهی باید برخی دلسوزیها را کنار بگذاریم و بدانیم، همانقدر که ما به فکر خودمان هستیم؛ دیگران هم به فکر خودشان هستند. بنابراین ابتدا اولویت را برای خودتان و ارزشی که قرار است در زندگی شخصی و خانواده اضافه کنید، بگذارید؛ سپس به افرادی فکر کنید که در رده بعدی قرار دارند.

۳. به یاد داشته باشید که شغل جانبی، میتواند به شغل روزانه شما کمک کند و برعکس
اگر چه میزان افرادی با شغل دوم که کسب و کار اصلی خود را هم درکنار آن دارند، رو به افزایش است؛ اما بسیاری از مردم در برای صحبت کردن در مورد شغل جانبی خود، احساس ناخوشایندیدارند. شاید آنها حتی زمانی که بخواهند در مورد شغل دوم خود صحبت کنند از جملاتی نظیر «مشغول فعالیت روی یک کار کوچیک هستم یا یک پروژه ناچیز در دست اقدام دارم» استفاده کنند. در واقع آنها به گونهای رفتار میکنند که شغل جانبی آنها، اهمیت زیادی ندارد یا در زندگی و کسب و کارشان از کمترین ارزش برخوردار است. اما خوب است بدانید که برای بسیاری از افراد، وجود یک شغل جانبی، در عوض لطمه به موفقیتهای کسب و کار اصلیشان، مانند یک انرژیزای قوی در رزومه شغلی آنها محسوب میشود.
برای مثال اگر زندگی خود را با تکنولوژی پر کردهاید و در کنار شغل اصلی، به ساخت یک اپلیکیشن پرداختهاید؛ این توانایی میتواند به کسب و کار اصلی شما منتقل شود. چنین اگر یک بازاریاب باشید و در کنار شغل اصلی خود، کتابی را که یکی از دوستانتان نوشته است به فروش برسانید، این عمل یک شغل دوم برای شما محسوب میشود. شغلهای جانبی میتوانند تقویت کنندهای مناسب برای بروزرسانی رزومه کاری شما باشند.
سوزی مور (Susie Moore)، نویسنده مشهور نیویورکی و استاد تجارت و کسب و کار، در این زمینه میگوید:

شما معرف شغل خود نیستید، بلکه این شغلتان است که یکی از چند جنبه شخصیت شما را نشان دهد. در واقع شغلتان، یکی از پتانسیلهای شما است.
سوزی مور (Susie Moore)
۴. مطئمن شوید که شغل جانبی، ضرری برای شغل اصلی شما نخواهد داشت
اگر شرکتی که در آن به طور تماموقت استخدام هستید و کسب و کار اصلی شما به حساب میآید، شروط خاصی برای هرگونه فعالیت خارج سازمانی، تعیین کرده است؛ حتما مطمئن شوید که شغل جانبی شما، باعث نقض این قوانین نشود. هر چند که معمولا نیازی نیست تا شغل جانبی خود را فاش کنید و حتی برخی از کارفرمایان، وجود یک شغل جانبی را، بخشی از زندگی شخصی شما میدانند و دخالتی در آن نمیکنند. اما به طور کلی نباید اجازه دهید که این شغل دوم، خدشهای در کسب و کار اصلی شما به وجود آورد.
۵. با زمانبندی خود، ظالمانه برخورد کنید
موفقیت در شغل دوم نتیجه رویاپردازی، هنگام انجام وظایف شغل اصلی نیست. به زبان سادهتر، هنگامی که سر کار هستید، روی همان کار تمرکز کنید و زمانی که مشغول کار جانبی هستید؛ روی همان کار جانبی تمرکز کنید.
همچنین بهتر است زمانهای کوتاه و حاشیهای خود را برای یک سری کارهای جانبی در نظر بگیرید تا در زمانبندی اصلی کسب و کارتان، دخالتی ایجاد نکنند. مثلا میتوانید هنگام استراحت، داخل تاکسی یا هر زمان جانبی دیگری، ایمیلهای خود را چک کنید یا به اینستاگرام نگاهی بیندازید تا بهرهوری خود را افزایش دهید.
۶. طرز تفکر شغل جانبی خود را، در شغل اصلی هم داشته باشید

شغل جانبی برای بسیاری از مردم جذاب است. بنابراین هنگام فعالیت در شغل جانبی، شما به فردی تبدیل میشوید که روی به حداکثر رساندن زمانبندی خود، اولویت بندی کردن ارزشها و موثر بودن خود، پافشاری خواهید کرد. زمانی که به سراغ شغل جانبی خود میروید، به مرحلهای از رشد فکری و خلاقیت میرسید که اولویت بندی کارها و عدم هدر دادن وقت، بخشی از زندگی شما خواهد شد.
اما هنگام کسب و کار عادی چه؟ ذهن شما در این زمان کجاست؟ چه میشود، اگر برخی از عادات خود محوری و مدیریتی شغل جانبی تان را وارد شغل اصلی کنید؟ پس از موفقیت در شغل دوم خود، متوجه خواهید شد که در ساعات کاری اصلی، فردی مستقلتر هستید. بنابراین دوست دارید که زمان بیشتری را برای کارهای خود ایجاد کنید و از هدر دادن آن بپرهیزید. با مدیر یا سرپرست خود صحبت کنید و قرارهای غیر ضروری را کاهش دهید. زمانهای چرخیدن در شبکههای اجتماعی را کوتاه کنید، برای بررسی ایمیل و پیامهای کاری، وقتی مناسب تعیین کنید و به طور کلی، تک تک تصمیمات خود را بر پایه ایجاد فضایی برای خلاقیت بیشتر، قرار دهید.
۷. ترس خود را مهار کنید
زمانی که تنها باشید و تنهایی بخواهید به سراغ شغلی جانبی بروید، ترسیدن یک امر اجتناب ناپذیر است. این ترس نشانه ضعف نیست، بلکه یک پاسخ طبیعی نسبت به تغییر و محیط ناشناخته است. اما پس از ورود به کار، باید بدانید که ترس در دنیای شغلهای جانبی، جایی ندارد؛ چرا که زودتر از هر چیزی، میتواند شما را فلج کند.

شروع یک کسب و کار جدید در هر ابعادی، یک ریسک است. شما زمان، انرژی و از همه مهمتر پول و سرمایه خود را تحت ریسک قرار میدهید. اما در عین حال باید بدانید که با ورود به یک شغل جانبی، برای کسب چیزهای بیشتر تلاش میکنید؛ برای یافتن زندگی بهتر، پیدا کردن شادی بیشتر، به دست آوردن امنیت اقتصادی و استقلال قابل توجه به دور از هر گونه هیاهو در محل کار اصلی خود. به طور کلی، شما برای بالا بردن شانس موفقیت در زندگی خود، به شغل جانبی روی میآورید.
یکی از بهترین روشهای توصیه شده برای مقابله با ترس در برابر شغل جانبی، این است که بدترین سناریوهایی را که در مورد عدم موفقیت شغل جانبی به ذهن شما میرسد، روی کاغذ بنویسید. حال اگر فکر میکنید ترس در مورد آنها معقول است، نقشهای برای آنها بکشید تا قبل از به وقوع پیوستن، آن را سر به نیست کنید.
یکی از متداولترین ترسها و مشکلات احتمالی این است که با خود فکر کنید، هیچ فردی به سرویس یا محصول من، اهمیت نخواهد داد. برای خروج از چنین ترسی، شبکه حرفهای و شخصی خود را تقویت کنید، ارتباط خود را بیشتر کنید و روابطی مناسب که شما را به شبکهای بزرگتر متصل میکنند، ایجاد کنید. در این شبکه مثلا ۱۰ نفر را انتخاب کنید، محصول خود را برای تست به آنها بفرستید و اگر از کیفیت کاری خود مطمئن باشید؛ آنها هم از کار شما لذت خواهند برد. به این ترتیب آنها محصول شما را به افراد دیگر حاضر در شبکه، معرفی خواهند کرد یا برعکس، ضعفهای محصولات را به شما میگویند تا به سرعت، آنها را برطرف کنید.
۸. هرگز رایگان کار نکنید، اما بدانید که نوع پرداخت، همیشه پول نیست

شما به سراغ یک شغل جانبی نیامدهاید تا روی هوا کار کنید؛ بلکه قرار است دانش و تواناییهای خود را برای داشتن زندگی مالی و شخصی بهتر، از طریق محصول یا سرویس به صورت یک شغل جانبی، به دیگران ارایه دهید. برای مثال اگر خود را به عنوان یک عکاس معرفی و تبلیغ میکنید، پس قطعا تا امروز از دوربین به خوبی استفاده کردهاید و بسیار بهتر از مردم عادی میدانید که چطور باید عکاسی کنید؛ چه بسا یک عکاس بسیار حرفهای باشید. بنابراین هر شخصی ممکن است از شما بخواهد که برای او عکاسی کنید یا حتی یکی از نزدیکترین دوستان شما بگویید تا عکاس عروسی او باشید.
هدف از این بحث، این است که به هر حال شما توانایی و تجربهای دارید که هر شخصی از آنها برخوردار نیست. بنابراین باید در برابر این تجربه و توانایی، پولی به دست آورید. اما اگر در اولین قدمهای شروع شغل جانبی خود هستید، میتوانید از مشتریان بخواهید تا به جای پرداخت پول، شما را به دیگران معرفی کنند تا بتوانید برند و نام خود را گسترش دهید.
۹. به دنبال اصالت باشید، اما بدانید که ضروری نیست
یکی از بهانههای عمومی و متداول کار آفرینانی که قصد دارند یک کار را شروع کنند، این است که میگویند «قبلا یکی دیگر انجامش داده». این حرف واقعیت دارد، اما این کار توسط شما انجام نشده است. برخی از بهترین خالقان حال حاضر دنیا در زمینههای مختلف، سالهای سال وقت خود را برای مطالعه و تقلید صرف کردهاند تا به موقعیتی که هستند برسند.
یکی از مثالهای جالب در این زمینه، استیون کینگ (Stephen King) یکی از مشهورترین نویسندگان کتابهای ترسناک است که این روزها نام او را در سریالها و فیلمهای مختلفی میبینید که بر اساس کتابهای او ساخته شدهاند. زمانی که در هنر تقلید، به تکامل رسیدید (البته به دور از هر گونه سو استفاده از آثار و تلاشهای دیگران)، رفتهرفته به طور طبیعی، در وجود شما پروسهای برای خلق ایدههایی جذاب شکل میگیرد که منحصر به فرد خواهند بود. این ایدهها بر اساس جمع آوری و زحمات تمامی تجارب، شخصیتها و دیدگاه شما شکل گرفتهاند.
۱۰. سعی نکنید در همه زمینهها متخصص باشید

شما یک سری تواناییهای واقعا خاص برای خود دارید. هر شخصی تواناییهای خاص خود را دارد. قطعا شما به دلیل همین تواناییهای خاص، استعدادها، علایق و تجارب است که میخواهید شغل جانبی خود را ایجاد کنید. اما مشکل زمانی مانند یک سد جلوی راه شما را میبندد که ۱۰ تا ۱۵ وظیفه مختلف را بر عهده میگیرید که اکثر آنها هم در زمینه تخصصتان نیستند. قرار نیست در یک کار جانبی تمامی کارها را خودتان انجام دهید.
راه حل بسیار ساده است. مثلا اگر نیاز به یک سایت دارید، ببینید چه راهی گرانتر است؛ این که خودتان بدون هیچ دانشی یا حتی دانش کمی در زمینه طراحی سایت، به ساخت صفحه وب خود بپردازید یا این که هزینهای را به یک متخصص پرداخت کنید تا سایت تمیز و شیک شما را طراحی کند؟ یا اگر قصد ایجاد مغازهای دارید و نمیتوانید دکور مناسب سلیقه خود را تهیه کنید، به جای هدر دادن هزینه و وقت، از یک متخصص کمک بگیرید. این مسئله در مورد شرایط کاری شغل جانبی هم صدق میکند. سعی نکنید به دلیل پول یا مسائل مختلف وسوسه انگیز، زیر بار وظیفهای بروید که از عهده آن بر نخواهید آمد.
۱۱. تجارت جانبی خود را بیشتر از چیزی که نیاز است، پیچیده نکنید
هیچ میزانی از آمادگی، به شما احساس امنیت برای آغاز کسب و کار جانبی نخواهد داد و این موضوع هیچ رابطهای با میزان و اندازه کوشش شما ندارد. شاید چون فاقد مدرک تحصیلی لازم برای تجارت هستید یا ارتباط لازم با شغل جانبی که میخواهید آغاز کنید را ندارید، این احساس به شما دست میدهد که آمادگی لازم برای این شغل جانبی را ندارید، یا حتی فکر کنید که این شغل مناسب شما نیست.
اما فراموش نکنید، زمانی که برای سفر به شهر یا کشوری جدید میروید، نیاز ندارید تا تمام کوچه پس کوچهها را بلد باشید، تنها کافی است چند قدم جلوتر از خود را ببینید تا حساب کار دستتان باشد. تا بدانید کجا بنبست است و کجا باید به چپ یا راست ببپیچید، کجا باید سرعت را کم کنید و کجا باید سریع بروید. رسیدن به موفقیت در شغل دوم چندان پیچیده نیست، بلکه این حاشیهها و شاخ و برگهای آن است که احتمال دارد فرد را گیج کنند. خود را درگیر پیچیدگیها نکنید و راه راست را بروید. از خود بپرسید: آیا از شغل جانبی خود پول در میآورید؟ آیا از مقدار درآمدی که از مقدار کاری که انجام میدهید خوشحال هستید؟ بنابراین در جاده درستی قدم برداشتهاید.
۱۲. آماده زیر پا گذاشتن قوانین باشید

چشمان خود را ببندید و با دور تند به ۶ ماه پس از آغاز شغل جانبی خود بروید. حالا یک کار جانبی کوچک در کنار کار رسمی روزانه دارید.
شاید پس از این ۶ ماه آن قدر پول به دست آورده باشید که هزینه یک سفر یا یک بخشی از زندگی شما را تامین کرده باشد. شاید هم به اندازهای از آن پول درآورده باشید که بتوانید خریدهای روزانه خود را انجام دهید. زیاد کار میکنید و از همه مهمتر، هنوز این میزان کار کردن برای شما لذت بخش است. اما ناگهان یک روز به خانه میآیید و متوجه میشوید که یکی از مشتریان شغل جانبیتان، از شما ناراحت است. ذهن شما ناگهان خستگی چند برابری را احساس میکند و حالا از خود میپرسید:
چرا من این کار را انجام می دهد؟ اصلا ارزشش را دارد؟
در همین لحظه است که باید موقعیت خود را ارزیابی کنید. آیا فقط یک روز کاری سخت داشتهاید یا این شغل جانبی است که شما را به پایین میکشد؟ فراموش نکنید، شما وارد یک شغل جانبی نشدهاید که استرس بیشتری به زندگی خود وارد کنید، بلکه می خواهید خلاقیت خود را افزایش دهید تا بتوانید درآمد بیشتری به جیب بزنید و بتوانید رزومه زندگی خود را تقویت کنید. از رها کردن چیزی نترسید که دیگر نمیتواند ارزش خوبی به زندگی شما اضافه کند. به همین دلیل است که نام آن را YouEconomy یا خود اشتغالی گذاشتهاند، چرا که بینهایت قابل تنظیم و شخصیسازی است.