رهبری موفق یک عنصر کلیدی برای عملکرد بهینه افراد است و میتواند در شکلگیری رفتار سازمانی مثبت مؤثر باشد. از اواخر قرن گذشته با پیدایش مفهوم رهبری موفق در کسب و کار، بر تعداد مدلهای نظری در حوزه روانشناسی مدیریت و رهبری، اضافه شده است. علم روانشناسی با گذشت زمان، به تدریج تمرکز خود را از روی مسائل ناراحتکننده که مردم را آزار میدهند، برداشته است. در عوض امروزه این علم، روی موضوعاتی که رنج مردم را کاهش داده و باعث شادی آنها میشود، تمرکز میکند.
به موازات تغییر رویه علم روانشناسی و توسعه اصول روانشناسی مثبت، رفتار سازمانی ایجاد میشود. علم جامعه شناسی و ارتباطات، روی مطالعه ساختارهای رفتار سازمانی مثبت، متمرکز است. این تمرکز برای تضمین موفقیت سیستمهای اقتصادی، سیاسی و سازمانی مثبت، به کار میرود.
رهبری موفق یکی از مهمترین عوامل در روانشناسی رفتار سازمانی مثبت است. رهبری مثبت یک جزء کلیدی در جهت عملکرد بهینه افراد، گروهها و سازمانها و همچنین ارتقا سلامت سازمانی در سطوح فردی و جمعی است. ما در این مقاله از استارتاپت، سعی داریم تا بررسی کنیم که چگونه یک رهبری موفق میتواند رفتار سازمانی مثبت را شکل دهد؟

برای رهبری موفق چه کارهایی لازم است؟
ووتن ال پی (Wooten, L. P) و کامرون کی اس (Cameron, K. S) نویسندگان مقاله «امكان استفاده از استراتژی مثبت به کمک رهبری مثبت» معتقد هستند که:
رهبران موفق کسانی هستند که رفتارهای آنها، به سمت مثبت بودن گرایش دارد و هر رهبر میتواند در این زنجیره قرار بگیرد.
بر این اساس، ۳ مولفه ضروری برای رهبری موفق وجود دارد:
۱. تمرکز روی نقاط قوت و تواناییهای افراد که به بازسازی پتانسیل انسانی آنها کمک میکند.
۲. تاکید بر نتایج و مزایای عملکرد فردی و سازمانی
۳. تمرکز روی مواردی که به عنوان مزیتهای شرایط انسانی در نظر گرفته میشوند
چارچوب مفهومی رهبری موفق به شکلهای مختلفی از رهبران مثبت (تحولگر، خدمتگزار، معنوی، معتبر و اخلاقی) تبدیل شده است. همه این رهبران از طریق ترویج رفتارهای موثر پیروان خود، به تشویق و حفظ سطوح بهینه عملکرد آنها میپردازند. آوولیو بی جی (Avolio B. J) و گاردنر دبلیو ال (Gardner, W. L) ۵ مولفه مشترک را برای اشکال مختلف رهبری شناسایی کردهاند:
۱. دیدگاه مثبت اخلاقی
۲. خودشناسی رهبر
۳. مدلسازی مثبت رفتار پیروان
۴. شناسایی فردی و اجتماعی پیروان و رهبر گروه
۵. تبادلات اجتماعی مثبت بین رهبران و پیروان
معرفی انواع رهبری
همان طور که می دانید رهبران مختلف با شیوههای رفتاری متفاوتی وجود دارند که هدف همه آنها رساندن سازمان خود به موفقیت است. آنها برای این منظور از هیچ تلاشی فروگذار نیستند و سعی دارند تا پیروان خود را برای پیمودن پلههای ترقی همراهی کنند. ما در این جا ۵ شیوه رهبری مختلف را معرفی میکنیم.
۱. رهبری تحولگر

مدل «رهبری تحولگر» برای اولین بار در تقابل با مفهوم سنتی «رهبر تبادلی» معرفی شد. رهبران تحولگر به رهبرانی گفته میشود که توانایی انگیزه دادن به پیروان خود را دارند و به آنها کمک میکنند تا رفتارشان را در جهت رسیدن به اهداف جمعی هدایت کنند.
به گفته برنارد ام باس (Bernard M. Bass)، یک رهبر تحولگرا ۴ عامل اصلی را با هم تلفیق میکند: اثرات آرمانی، انگیزه الهام بخش، محرک فکری و ملاحظات فردی پیروان. مطالعات گسترده در این زمینه، باعث گسترش پرسشنامه رهبری برای درک اثربخشی رهبران در سازمانها شده است.
تحقیقات گستردهای در زمینه شواهد تجربی وجود دارد که نشان میدهند چگونه رفتارهای مرتبط با رهبری تحولگرا، تاثیر مثبتی بر متغیرهای فردی و گروهی دارند. رفتارهایی مثل تعامل کارکنان، انگیزه و اجرای موثر وظایف، همچنین متغیرهای مرتبط با اثربخشی سازمانی و عملکرد یک شرکت.
۲. رهبری خدمتگزار
رابرت کی گرین لیف (Robert K. Greenleaf) تعریفی ار رهبر خدمتگزار ارائه داده است:
رهبر خدمتگزار فردی است که نیازها، اهداف و علایق پیروان خود را میشناسد و مسئلیت رساندن آنها به خواستههایشان را به عهده میگیرد. انتخاب آگاهانه برای او این است که به دیگران خدمت کند تا به توسعه خود و موفقیت سازمان دست یابد.
تئوری رهبری خدمتگزار، بر مفهوم خدمت به دیگران تاکید دارد. در این روش، نقش سازمان این است که افرادی را گردآوری کند تا به ایجاد محیط سازمانی مثبت کمک کنند.
۳. رهبری معنوی

در سال ۱۹۹۶ گیلبرت دبلیو فیرهولم (Gilbert W. Fairholm)، از ایدههای گرین لیف الهام گرفت و نظریه رهبری خود را اعلام کرد. او معتقد بود که رهبری متعارف، برای برآورده کردن نیازهای افراد در محیط سازمانی، کافی نیست، از این رو نظریه و مدل «رهبری معنوی» را تعریف کرد. این مدل با در نظر گرفتن ویژگیهای شناخته شدهای مثل وجود اهداف زندگی، ریشههای اخلاقی، توانایی فکری بالا، مهارتهای اجتماعی و جهت گیری منحصر به فرد برای توسعه ارزشها در دیگران، شکل گرفته است. مدل رهبری معنوی عناصر مرتبط با تواناییها، نیازها، منافع رهبران و پیروان آنها و همچنین اهداف سازمان را در بر میگیرد.
۴. رهبری حقیقی
آوولیو و گاردنر (Avolio & Gardner)، برجستهترین نویسندگان در این زمینه، به معرفی رهبران حقیقی پرداختهاند.
رهبران حقیقی اعتقادات اخلاقی عمیقی دارند و رفتارشان کاملا الهام گرفته از اصول اخلاقی و به نفع گروه است. آنها از افکار، احساسات، مهارتها، سیستم ارزشی و ادراک دیگران آگاه هستند. همچنین با تقویت حس اعتماد، خوش بینی، امید، انعطافپذیری و قدرت اخلاقی، از بروز رفتارهای ناسازگار اجتناب میکنند؛ حتی زمانی که این کار ممکن برای پیروان آنها ناخوشایند باشد.
تئوری رهبر حقیقی، در پاسخ به نمونههای بسیاری از رفتار غیراخلاقی تجربه شده در محیط سیاسی و تجاری، پدیدار شده است. رهبران حقیقی از سرمایه روانی مثبت، دیدگاه اخلاقی، خودشناسی و خود مدیریتی بهره میبرند. آنها با یک فرآیند مثبت تاثیرگذار شخصی و اجتماعی، مدلسازی رفتار مثبت و تبادل اجتماعی متقابل، شناسایی میشوند. پیروان به کمک رهبران معتبر، میتوانند آگاهی، مدیریت و موفقیت فردی خود را توسعه دهند. رهبر حقیقی به کمک تعامل این مولفهها، یک مزیت رقابتی سازمانی با نتایج روانشناختی مثبت، برای همه اعضای آن ایجاد میکند.
۵. رهبری اخلاقی

با وجود ابعاد اخلاقی موجود در رهبری تحولگر، خدمتگزار و به خصوص مدل معتبر رهبری، برخی از نویسندگان تلاش میکنند تا مفهوم رهبری اخلاقی را به عنوان یک ساختار مستقل توسعه دهند. با این حال، بر اساس تحقیقات دقیق، رهبری اخلاقی به معنی ترویج رفتارهای مناسب در پیروان است. این عمل از طریق اقدامات شخصی و روابط بین رهبر و پیروان، با استفاده از یک سیستم پاداش و ارتباط شفاف صورت میگیرد.