در ابتدا بهتر است تعریف دقیقی از تنهایی را در ذهن داشته باشیم. در واقع تنهایی فقط تنهایی فیزیکی نیست بلکه بعد روحی و روانی را هم شامل میشود. تنهایی حالتی است که هیچ عامل خارجی با شما ارتباط برقرار نکند.
ممکن است در جمعی باشید اما ذهنتان جای دیگری است؛ در واقع در این حالت شما تنها هستید. برای این که ذهن درگیر موضوعی نباشد اغلب افراد به تنهایی فیزیکی روی میآورند.
داشتن یک فضای شخصی برای تنها بودن در یک مدت زمان معین بسیار الزامی است. حتی تنهایی در یک زمان کوتاه هم به شما این اجازه را میدهد که روی کارهایتان بیشتر فکر کنید. این کار باعث افزایش کارایی و در نتیجه موفقیت در کار خواهد شد.
تنهایی یعنی قطع ارتباط با افکار دیگران
وقتی از تنها بودن صحبت میکنیم ذهنیت بسیاری از افراد به سمت یک کلبهی چوبی کوچک در جنگلی دورافتاده و یا کمپ در قلهی کوه منحرف میشود. اما این افکار بسیار غیر واقعی و فانتزی به حساب میآیند.
هر روز در ارتباطات روزمرهمان، از دیگران اطلاعات و دادههایی رد و بدل میکنیم. در واقع تنهایی به این معناست که نه از دیگران اطلاعات و داده بگیریم و نه به آنها اطلاعاتی بدهیم؛ این تعریف درستتری از تنهایی است.
برای این کار میتوانید دقایقی را صرف گوشدادن به یک پادکست کنید و یا کارهایی از قبیل کتاب خواندن، چک کردن ایمیل و شبکههای اجتماعی، تماشای تلویزیون و… را انجام دهید.
حال زمان آن رسیده است که بدون توجه به آن چه پیرامونتان رخ میدهد، با تفکرات خود تنها باشید.
کمی تنهایی در هر روز برای بهبود عملکرد مغز لازم است

اختصاص دادن زمانی برای تنها بودن با تفکرات خویش و دور بودن از عقاید و صحبتهای دیگران عنصری حیاتی برای منظم کردن ذهن است. نظم ذهنی یکی از مهمترین عواملی است که باعث میشود درست فکر کنید.
به کمک یک ذهن منظم میتوانید بسیاری از مشکلات را پشت سر بگذارید و حتی خلاقیتتان را شکوفا کنید. اگر از تنها بودن (از نوع کنترل شده و به اندازه) دوری میکنید حتماً روح و روان شکنندهتر و نامنظمتری خواهید داشت کاراییتان در مسائل زندگی کمتر خواهد شد.
به عنوان جمع بندی، این نکته را در نظر داشته باشید که عمیق شدن در کار، زندگی و تفکرات خود نیازمند کمی تنها بودن است. البته این میزان کم تنهایی را نباید با انزوا و افسردگی اشتباه گرفت.